چکیده:
قصه ها بازتاب تفکر، شیوه زندگی و اعتقادات مردم در طول زمان هستند. با وجود تفاوتهای آشکار قصهها با یکدیگر در فرهنگها و اقالیم مختلف، دارای ویژگیهای مشترکی نیز هستند. قصهها به عنوان بخشی از ادب و هنر عامیانه از اسطورهها بهره فراوان بردهاند. گروهی از اندیشمندان مانند فروید معتقدند اساطیر بر داستانهای شفاهی عامیانه موثر بودهاند اما گروهی دیگر از جمله اندرو لانگ بر خلاف این دسته برآنند که قصه پسمانده اسطوره نیست و در واقع این اساطیر هستند که بر اساس قصههای شفاهی عامیانه شکلگرفتهاند. در هر جامعهای الگوهای رفتاری تربیتی کهنی وجود دارد که ممکن است لزوما تنها به طور غیر مستقیم به افراد جامعه تعلیم داده نشود. یا بالعکس ممکن است در نظام آموزش رسمی بر بعضی از آن کهن الگوها صحهگذارده شود. همه آن رفتارهای کهن امروزه جزئی از فرهنگ بوده که از نسلی به نسل دیگر به ارث رسیده و منتقل شده است. این مقاله بر آن است تا پس از بررسی مقوله «مو» در داستانهای شفاهی عامیانه حتی الامکان سعی در یافتن نمودهای اسطورهای آنها داشته باشد. نتیجه این تحقیق که دادههای آن به شیوه کتابخانهای و بر مبنای روش تحقیق توصیفی- تحلیلی جمعآوریشدهاند، نشانمیدهد که گیسو نشانه زنانگی و قدرت جنسی زن محسوب میشود و شخصیت زن قصهها عمدتا دارای ویژگیهای بارورکنندگی، ارتباط با آب و ایزد بانوان بارورکننده نباتی دارد. هم چنین بسیاری از شیوههای زندگی و به ویژه ازدواج در این گونه داستانها، مراسم و آیینهای دوران مادرسالاری را تداعی میکنند.
خلاصه ماشینی:
ارزش آشنايي مردم امروز با اين ميراث گذشته از آنجا آشکار ميشود که علاوه بر پاسداري از فرهنگ و ادب عامه و اساطير که نمودي از ميراث فرهنگي هر کشور و پيامد نگرش مدرن به زندگي اقوام متمدن امروز است ، اين قصه ها و اساطير منابع قابل اتکايي براي مطالعۀ جامعه شناختي، روان شناختي، مردم شناختي، زبان شناختي و علومي از اين قبيل هستند و داده هاي سرشاري را براي مطالعۀ بيشتر و کامل تر اين جوامع از گذشته تا امروز به دست ميدهد.
مقالات ديگري نيز يافت شد که به صورت جزئيتر به اين امر پرداخته اند؛ ازجمله مقالۀ زهرا انصاري و همکاران (١٣٩٣) انگارة اساطيري را با عنوان «درخت - مرد» مطرح کرده است و معتقدند در بخش هايي از قصه هاي عاميانه درختان 208 در نقش انسان مذکر ظاهر ميشوند و مثال هايي از آن را ذکر کرده است .
در اين مقاله ابتدا مباحثي که دربارة «مو و گيسو» در قصه هاي عاميانه وجود داشته است ، مانند ارتباط مو با باروري، آتش زدن مو، بالا رفتن به کمک موي دختر و پسر موطلايي که خود را کچل نشان ميدهد، آورده ميشود و سپس با استفاده از مشابهت هايي که با گروهي از اسطوره ها دارد، توضيح داده ميشود.
قصه هايي که در آن موي دختر موجب باروري ميشود در اين دسته از داستان ها قهرمان از خانوادة خود جدا و موفق به يافتن دختري زيبا ميشود که عاشقان بسياري دارد و در طول ساليان ، همه را از عشق خود ناکام گذاشته است .