چکیده:
قفقاز به علت موقعیت مکانی خود در تقاطع اروپا و آسیا، یک منطقه با کیفیت از لحاظ انرژی است. وجود ذخایر عظیم نفت و گاز در این منطقه سبب ورود کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای و همچنین شرکت های گوناگون به آن شده است. یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه انرژی در قفقاز جنوبی، بحث انتقال انرژی می باشد. طرح ها و پروژه های متنوعی از جمله خط لوله ناباکو، خط لوله نفت باکو- تفلیس- جیحان و خط لوله گاز باکو- تفلیس- ارزروم در این خصوص از سوی ایالات متحده و دول غربی پیشنهاد و انجام گرفت که در بیشتر این پروژه ها، ایران از جایگاه ویژه و ممتازی برخوردار نبود. سوال اصلی پژوهش این است که ایران چه جایگاهی در خطوط انتقال انرژی در قفقاز جنوبی دارد؟ فرضیه اصلی نیز این می باشد که ایران به دلیل حضور قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای نتوانسته است در خطوط انتقال انرژی در قفقاز جنوبی (به ویژه در ناباکو، باکو- تفلیس- جیحان و باکو- تفلیس- ارزروم) جایگاه ممتازی داشته باشد. به عبارت دیگر سیاست های ضد ایرانی به ویژه از سوی ایالات متحده مانع عمده مشارکت ایران در طرح های مذکور می باشد. حمایت آمریکا از پروژه های انتقال انرژی با انگیزه ها و ملاحظات سیاسی همچون به انزوا بردن ایران و همچنین منحصر کردن تمام مسیرهای صادرات توسط روس ها جهت حفظ نفوذ و کنترل سنتی خود را بر کشورهای تازه استقلال یافته دو مورد از مهمترین دلایل کنار گذاشته شدن ایران در طرح های انتقال انرژی در فققاز جنوبی می باشد.
خلاصه ماشینی:
سیاست کلان ایران در منطقه بر سه پایه استوار است: الف) تأمین امنیت مرزهای شمالی از طریق کمک به کشورهای ساحلی دریای خزر در جهت حفظ و تقویت ثبات و امنیت منطقهای؛ ب) توسعه روابط با دول منطقه در چارچوب جلوگیری از تقویت حضور و نفوذ دول و قدرتهای خارجی در منطقه؛ ج) تقویت روابط دوجانبه با روسیه و ترکیه به منظور نفوذ بیشتر در آسیای مرکزی و قفقاز و تفاهم برای همکاریهای بیشتر منطقهای (واعظی، 1389).
خطوط انتقال انرژی هرچند در ابتدا وجود منابع عظیم نفت و گاز در حوزه دریای خزر بیشتر با انگیزههای سیاسی اغراقآمیز نشان داده میشود ولی به هر حال باتوجه به قطعیت ذخایر قابل توجه انرژی در این منطقه موضوع مهمی که بلافاصله در این ارتباط مطرح شد، مسئله نحوه انتقال انرژی به بازارهای مصرف میباشد و مناسبترین وسیله انتقال انرژی نفت و گاز در این حوزه نیز از مسیر خشکی با خط لوله تشخیص داده شده است (هاشمی،1384: 40).
چین نیز بعنوان همسایه شرقی آسیای مرکزی با نیازهای در حال رشد انرژی خود خواهان احداث خطوط لوله نفت و گاز از کشورهای حوزه دریای خزر به سوی چین میباشد که این علایق و درخواستها در رقابت با آمریکا و اتحادیه اروپا قرار دارد که خواهان انتقال ذخایر انرژی این منطقه به سوی غرب بدون عبور از ایران و روسیه میباشند.