چکیده:
وقوع بحرانهای مالی متعدد طی سه دهة گذشته، بهویژه بحران مالی سال 2007، سبب بازنگری در ادبیات اقتصادی آزادسازی و مقرراتزدایی بازارهای مالی شده است. در این مقاله، با مرور تئوری تفکیکپذیری کلاسیکی و انتقادهای مطرح شده و همچنین بررسی اجمالی برقراری آن در شرایط کنونی اقتصاد سرمایهداری، مفهوم نوعی از انفکاک بین بازارهای مالی و بخش واقعی اقتصاد معرفی شده است که وجود و گسترش آن منجر به بروز بحرانهای مالی میشود. این انفکاک که به واگرا شدن روند ارزشهای اسمی از ارزشهای واقعی منتهی میشود، هنگامی رخ میدهد که عملکرد بازارهای مالی مبتنی بر بخش واقعی اقتصاد نباشد. با گسترش انفکاک و بروز جدایی ارزشهای اسمی داراییهای مالی از درآمدزایی آنها در بخش واقعی، فرصتهای کسب سود آسان و کوتاهمدتی ایجاد میشود که باعث تشدید انگیزههای سفتهبازی در بازارهای مالی است. در این حالت، حجم عمدة پول بهجای گردش در چرخة فعالیتهای بخش واقعی اقتصاد، به بازارهای مالی هدایت و سبب تشکیل حباب قیمتی و متورم شدن آن میشود که نتیجه، سقوط قیمت دارایی و لذا بروز بحران مالی است. برای شناسایی این انفکاک، شاخص نسبت قیمت سهام به بازدهی آن ارائه شده است. نتایج نشان میدهد که در دوران منتهی به بروز بحران مالی شاخص انفکاک در حال افزایش بوده است. با توجه به عوامل ایجاد و گسترش انفکاک در بازارهای اقتصاد، ضروری است که قواعد و سازوکار نظام مالی به گونهای پایهگذاری شود تا با کاهش میزان انفکاک، از بروز بحرانهای مالی کاسته شود.
Several financial crises over the past three decades, especially the financial crisis of 2007, have caused revision in the literature of liberalization and deregulation of financial markets. In the Present Study, by surveying the theory of classical dichotomy and its critiques, the notion of separation between financial and real markets has been introduced. The existence and expansion of this separation will lead to financial crises.This separation which results in divergence between nominal and real values, occurs when the performance of financial market is not based on that of the real sector. The expansion of this separation and detachment of nominal values of financial assets from their return stream in the real sector generate shortly, motivate easily profitable opportunities which intensify speculative motives in financial markets. In this situation, a large amount of money will be transfered from the real sector of economy to the financial markets, and as a result, asset price bubbles are created. With inflating price bubbles, the financial crises are more likely to happen due to the burst of bubbles and the fall of asset prices.
In order to identify this separation, the price-earning ratio index has been used. The results indicate that the separation index is increasing during the preceding periods of financial crises. Considering the factors which cause and expand the separation between financial and real sectors of economy, it is essential to reestablish regulations and mechanisms of financial markets in a way that reduces this separation and hence reduces financial crises
خلاصه ماشینی:
در اين حالت ، حجم عمدة پول به جاي گردش در چرخۀ فعاليت هاي بخش واقعي اقتصاد، به بازارهاي مالي هدايت و سبب تشکيل حباب قيمتي و متورم شدن آن ميشود که نتيجه ، سقوط قيمت دارايي و لذا بروز بحران مالي است .
بـا گذشـت سـه دهـه از آغـاز سياسـت هـاي اقتصـادي منتسـب بـه پول گرايان که از اوايل دهۀ ١٩٨٠ در جريان فعاليـت هـاي اقتصـادي اعمـال شـدند، سـقوط شديد بازارهاي سهام در دورة جاري و نفوذ آثار بحران مالي بـه بخـش هـاي واقعـي ، سـبب بازنگري در ادبيات اقتصادي و سياست هاي منتسب به اين الگوها شده است که بدون شک پيامدهاي جدي براي اقتصاد کلان ، اقتصاد پـولي و اقتصـاد توسـعه و مـالي خواهـد داشـت .
بـا در نظـر گـرفتن تئـوري سيکل هاي تجاري مينسکي و ديدگاه کينز در خصوص نقش سفته بازي در بروز بحران هاي مالي ، اکنون مي تـوان نـوعي از انفکـاک در بازارهـاي اقتصـاد را معرفـي کـرد کـه از عـدم هماهنگي بين بازارهاي پولي و واقعي نشأت گرفته است و تشديد آن به بـروز بحـران مـالي منجر مي شود.
٤. نقش انفکاک در تشکيل حباب و بروز بحران مالي با توجه به مفهوم انفکاک ارائه شده ، پول به جاي اينکه وارد بخش واقعي اقتصاد شـود و بـا کمک به تسهيل گردش کالاها و خدمات در روند ايجاد ارزش افزوده استفاده شـود، روي ارزش هاي اسمي سرمايه گذاري خواهد شد که وجود ابزارهاي مالي مانند بـازار سـهام ايـن امکان را تسهيل و تشديد ميکند.