چکیده:
نسبت دادن خلق شرور به خدای سبحان، به توحید ذاتی و صفاتی که خدا را مبرّا از صدور هر آلودگی میداند، لطمه میزند و جدا کردن خالق خیر و شر، به معنی اعتقاد به دو آفریننده و فاصله گرفتن از توحید افعالی است. چنانکه از قرائن برمیآید؛ فردوسی و مولانا برای حلّ این معمّا از دو زاویه به شرور نگاه میکنند: زاویة نخست کلّینگر است و نسبت شر را با خدا بر اساس رابطة خالق و مخلوق بررسی میکند. از این زاویه به اعتقاد فردوسی هر موجودی بنا بر حکمتی آفریده شده و صدور شر از خیر مطلق، عقلا محال است. مولوی برای اثبات این حقیقت، به قدرت و لطف الهی استناد میکند و خدایی را که قادر بر خلق شر نباشد؛ ناقص میداند. به عقیدة وی خدا به دلیل لطف، جهان را خلق و شر را معدوم کرده است. از زاویة دوم نسبت موجودات با یکدیگر سنجیده میشود و نوع نگاه و شناخت انسان، خیر و شر آفریدهها را مشخّص میکند؛ به عبارت دیگر خیر و شر امری نسبی است و در کلّ جهان شری وجود حقیقی ندارد. این نگاه محصول اندیشهای است که برای «وجود» اصالت قائل میشود و تصوّر جهانی برتر از جهان موجود را محال میداند. هدف تحقیق حاضر، ذکر مصداقهایی از شاهنامه و مثنوی است که ثابت میکند، فردوسی و مولانا از اصل توحید برای تفسیر وجود شر نسبی عدول نکردهاند. فردوسی با نگرش حکیمانه وجود شر ذاتی را عقلا محال میداند و مولانا با دیدگاه عارفانه و استناد به قدرت و لطف الهی همین حقیقت را بازگو میکند.
خلاصه ماشینی:
پاسخ به سؤال هاي زيـر مـا را در رسـيدن بـه مقصود کمک ميکند: ١-آيا طريق حکيمانۀ فردوسي و شيوة عارفانۀ مولانـا بـراي حـلّ معمّاي شرور به يک نتيجه ختم ميشود؟ ٢- چرا فردوسي و مولانا شر ذاتـي را معـدوم و شر نسبي را موجود ميدانند؟ ٣- آيا اعتقاد به شر نسبي، ناقض توحيد ذاتـي، صـفاتي و افعالي نيست ؟ ٤- جهان بيني توحيدي در تفسير شـرور و تقريـب افکـار فردوسـي و مولانا چه نقشي دارد؟ ضرورت انجام اين تحقيق ، رفع ابهام دربارة انديشه اي است که مفهوم تقابـل خيـر و شر در شاهنامه را از نزاع حق و باطل در مثنوي جدا ميکند و نتيجه ميگيرد کـه مقابلـۀ خير و شر در شاهنامه به معناي آفرينش جهان بر دو بن مايۀ خير و شر است .
هر چنـد در نگـارش اين مقاله از ديدگاه صاحب نظران اسـتفاده شـده اسـت ؛ هـدف بـازگويي نتـايج تحقيـق ديگران نيست بلکه به دليل اهميت توحيد صفاتي، ذاتي و افعـالي بـراي تفسـير شـر از ديدگاه فردوسي و مولانا به عنوان نمايندگان دو طرز فکر مختلـف کـلام اسـلامي انجـام دادن اين تحقيق از سه جهـت ضـرورت دارد: الـف - شـاهنامه نامـۀ فرهنـگ و هويـت ايرانيان باستان است امّا فردوسي در تحليل شر، تحت تأثير تفکّر اسلامي اسـت .
طالبيان با گفتن اين سـخن قصد دارد اّتهام ثنويت را از فردوسي دور کند امّا اعتقاد به وجود دو بن خير و شر براي آفرينش جهان ، خود نوعي ثنويت است و در بـن مايـۀ آفـرينش بـر اسـاس جهـان بينـي توحيدي فردوسي، هيچ شري وجود ندارد.