چکیده:
غرض از مقالة حاضر، بررسی درونمایة کلّی دیوان غربی- شرقی گوته است که به تصریح شخص شاعر، پیشبرد صلح جهانی و تفاهم میان ملّتها را بر سرلوح خود دارد. این بررسی از حیث محتوا و تنها بر اساس شعرهای دفتر رنج نامة این دیوان انجام میگیرد که محور اشعار آن به طور ویژه، نقد اجتماعی است. زیرا این دفتر بیش از همه به سستیهای اخلاق عامّه و نقش نهضت روشنگری در راه برقراری جامعهای خالی از پیشداوریهای ملّی - عقیدتی و به دور از ملّتگرایی افراطی میپردازد. امّا از همین چشم انداز محتوایی هم این مقاله در ضمن میکوشد معلوم کند چرا شعر سرآغاز این دفتر، در سطح کلام و سبک بیان، با دیگر اشعار آن تفاوت دارد.
خلاصه ماشینی:
بـا ایـن حـال ، تلخی کلام حافظ را ندارد و چه بسا بر پایه و پس زمینۀ تجربه ای همسان میگوید: از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت عجب که بوی گلی هست و رنگ یاسمنی باری ، با بازگشت به شعر گوته از خود بپرسـیم بـا وجـود پـرده پوشـانیدنی چنـین رنگـین و دلنشین بر زخم و رنج جنگ ، آن هم به دست طبیعت بهاری ، رنـج نامـۀ دیـوان او از کـدام رنـج حکایت میکند؟ در مقدمۀ دفتر دو جلدی ای که هامر پورگشتال از ترجمۀ دیوان حافظ به آلمانی تهیه کـرده بود، به قلم همین مترجم ، در شرح زندگی و زمانۀ حافظ آمده است : «حافظ ، برخوردار از حمایت شاهان و محبت دوستان ، سال های سرود و صـحبت خـود را در باغ های پر گل شیراز در روزگاری گذراند که بـه راسـتی یکـی از نـاآرامترین و پـرتلاطم تـرین قرن های تاریخ مشرق زمین بود.
مقالۀ حاضر بر اساس فصل رنج نامه این دفتر که خاصه فصل نقد اجتماعی دیوان غربی- شرقی است ، در تلاش است تا نشان دهد که روح دیوان گوته نیز از همان عمق محتوایی دیگر آثار او برخوردار است و به همان میـزان بـه ارزش هـایی پایبند است که عبارتند از نقد اجتماعی به سود تهذیب اخلاق مدنی، روشنگری به سود کاستن از پیشداوری میان ملت ها و تقویت ادبیات جهانی به سود صلح و همۀ اینها آرمان هایی هستند که با روح غزل های حافظ نیز همخوانی دارند.