خلاصه ماشینی:
پارلوگراف و گرامافون ریچارد مولر مکالمه ای کوچک دارند: رسانه و زمان کافکا متن سخنرانی در شب فرانتس کافکا مشهورترین داستان فرانتس کافکا «مسخ» این گونه آغاز میشود: «یک روز صبح همین که گرهگوار سامسا از خواب آشفتهای پرید، در رختخواب خود به حشرهی تمام عیار عجیبی تبدیل شده بود».
ذهن خواننده، در مقابله با واسطه متنی، مجبور به طی کردن فاصله بیشتری خواهد بود: حرکت از علایم کوچک روی کاغذ به اشخاص و اجسام خیالی بسیار متفاوت (سخت و منظمتر) از روندی است که مشاهده عکس، طرح و یا فیلم بلافاصله در جلوی چشمان فرد قرار میدهد (البته به ظاهر بلافاصله).
» این فانتزی استفاده از دو رسانه به جای اشخاص واقعی، یکی از چندین تصویر (متنی) است که به نویسنده کمک میکند تا دیداری واقعی بین خود و نامزدش را به بعد موکول کند.
بنابراین در حالی که کافکا از تماس فیزیکی و واقعی با فلیتس دوری میکند و میکوشد رابطهشان را تنها به صورت تبادل نامه نگه دارد، استراتژی خاصی را پرورش میدهد- استراتژی که با فضا و زمان و زودگذری واسطه سر و کار دارد.
این زمان قابل تصور خواندن و نوشتن است که بعداً در محتوای روایتهای خیالی (متنی) به عنوان تفاوت بین زمانِ روایت شده و زمانِ روایت در روایتگری از آن یاد میکنند.
خلاصه بگوییم، کافکا از نظر خیالی میتواند زمان را با استفاده از واسطهای که استفاده میکند و فاصله بین خود و فلیتس کنترل کند.