خلاصه ماشینی:
این کندوکاو برای خواننده لذت هایی به ارمغان می آورد که قبلاً در یادداشتی با عنوان «یازده پاداش خواندن رمان»(1) آن ها را دسته بندی کرده ام: فرصتی برای آزادی و رهایی، فرار از چنگال ملال، تجربۀ «همذات پنداری» یا «همزاد پنداری»، التذاذ زیبایی شناختی، تمرین خودکاوی و خودشناسی، یادگیری و کسب معلومات عمومی، شکستن کلیشه های ذهنی، مجالی برای مرور تاریخ، تمرین فلسفه ورزی، لذت تخیل و رویاپردازی و در نهایت امیدآفرینی و الهام بخشی.
این کتاب که در سال ۱۳۹۴ با ترجمۀ مشیت علایی و به همت نشر لاهیتا در اختیار مخاطبان قرار گرفته(3)، دربارۀ فرایندی احساسی و ذهنی است که به کمک آن ادبیات را می فهمیم و از آن لذت می بریم.
بلکه بیانگر دریافت های نویسنده از جهان زیسته و دنیای تخیل اوست که در قالب زبان ادبی می کوشد بخشی از حقایق زندگی را آشکار سازد، ذهن خواننده را از بند بدیهی پنداری برهاند و برایش منبعی از الهام و شناخت فراهم آورد.
)ادبیات ظرفیت بزرگی برای آشنایی زدایی دارد و ردپایی از این هنر را می توان در اغلب آثار ادبی ماندگار دید.
علیرضا سیف الدینی آن را با عنوان «رمان نویس ساده نگر و رمان نویس اندیشمند»(8) ترجمه کرده و عین له غریب همین اثر را با عنوان «با و بی تکلف» در اختیار علاقه مندان قرار داده است(9).
به نظرم، آشنایی زدایی شرط لازم برای تفکر انتقادی و فلسفه ورزی است که خود یکی از ستون های استوار هر اثر ادبی ماندگار است.