چکیده:
یکی از نظریه های مطرح در موضوع فاعلیت انسان، نظریه ای است که با عنوان «تفویض» شناخته می شود. در این نظریه، خداوند قدرت انجام فعل را به انسان واگذار کرده است و خود در افعال اختیاری انسان هیچ نقشی ندارد. این نظریه و لوازم باطل آن با عنوان «تفویض» از سوی اهل بیت (ع) نفی شد. بنا بر مشهور، دیدگاه معتزله در مسئله فاعلیت انسان همین نظریه تفویض است. شواهد باقی مانده از آثار معتزله هم این شهرت را تایید می کند. چندی پیش در مقاله ای دلایل انتساب تفویض به معتزله مورد تردید قرار گرفت، اما بررسی مجدد شواهد و مستندات باقی مانده نشان می دهد دیدگاه معتزله، همان تفویض مورد نهی در روایات اهل بیت (ع) است.
خلاصه ماشینی:
H1معناشناسی «تفویض»/H1 اکنون پرسش اینجاست که مراد از این «تفویض» چیست که تبیین دیدگاه اهلبیتD در موضوع فاعلیت انسان با نفی آن همنشین شده است و ضمنا برای شیعیان و مخاطبان ائمهD در آن دوره نیز کاملا آشنا و شناختهشده بوده است؟ معنای لغوی «تفویض»، واگذار کردن امری به دیگری است و معانی اصطلاحی متعددی در حوزۀ مباحث کلامی دارد؛ اما در موضوع فاعلیت انسان و در دوگانۀ جبر و تفویض، باید معنای تفویض در تقابل با نظریۀ جبر باشد.
این مطلب با این مسئله کلامی پیوند میخورد که: «آیا خداوند بر مقدور عبد قادر است یا خیر؟» گزارشهای موجود از مقالاتنگاران و منابع باقیمانده از معتزله نشان میدهد بیشتر معتزله بر این باور بودهاند که خداوند خود بر چیزی که انسان را بر آن قادر ساخته است، قدرت ندارد (اشعری، 1400ق: 199)FootNote No="109" Text=" «فزعم اکثرهم ان الباری لا یوصف بالقدرة علی ما أقدر علیه عباده علی وجه من الوجوه.
ب: نویسندگان در ادامه با پذیرش اینکه معتزله به قاعدۀ «استحاله مقدور لقادرین» پایبند هستند، ادعا کرده که لازمۀ این قاعده، عجز و عدم قدرت خداوند نیست و معتزله قائلند خداوند بر افعال انسانها قادر است (قدردان قراملکی، 1396: 29)؛ در حالی که قاضی میگوید: ما معتقدیم نه تنها معتزله، بلکه هیچ مسلمانی خداوند را عاجز نمیداند، اما عاجز نبودن به معنای قادر بودن بر هر امری نیست.
بنابراین لازمۀ دیدگاه معتزله در مسئله فاعلیت انسان و قاعدۀ استحالۀ مقدور دو قدرت، این است که خداوند در افعال بندگان هیچ نقشی ندارد و افعال بندگان مقدور خداوند نیست و این باور همان است که در روایات با عنوان «تفویض» مورد نهی قرار گرفته است.