چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی طراحی مدل مدیریت آموزش از دور برای نظام آموزش عالی ایران (دانشگاه پیام نور) است. روش تحقیق ترکیبی (کمی، کیفی) است. جامعه آماری 4250 نفر که شامل مدیران، استادان و دانشجویان دکتری برنامهریزی آموزش از دور می باشد. در مرحله کیفی از روش نمونهگیری هدفمند و در فاز کمی از روش نمونهگیری طبقهای متناسب و برای گردآوری اطلاعات از روش میدانی (مصاحبه، دلفی،پرسشنامه محقق ساخته) استفاده شده است.پاسخهای جمع آوری شده با استفاده از فنون آمار توصیفی(از فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی و تی گروه های مستقل)با استفاده نرم افزار SPSS و Lisrelمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها نشان داد که مولفههای اصلی مدیریت آموزش از دور شامل، عامل محیطی، مشتری مداری، فناوری، رهبری و بصیرت است . همچنین نتایج نشان داد که بین نظرات سطوح نهادی و عملیاتی در رتبهبندی عاملهای مدیریت آموزش از دور، تفاوت وجود دارد و عامل محیطی نقش بسزایی در مدیریت آموزش از دور دارد و مدیران دانشگاه پیامنور باید،به ترتیب به عوامل محیطی، مشتریمداری،امکانات فنآورانه وبصیرت رهبری توجه بیشتری نمایند؛تا اثر بخشی و کارایی در مدیریت دانشگاه پیام نور محقق گردد.همچنین، نتیجه به دست آمده، با استفاده از تحلیل عاملی نشاندهنده مناسب بودن شاخصهای برازندگی ( CMIN/DF=2/23)، (RMSEA= 0/066)، و IGFI=(0/981) (CFI=0/97) ) و (NFI=0/0993 ) می باشد.
خلاصه ماشینی:
The findings showed that نتايج نشان داد که بين نظرات سطوح نهادي و عملياتي در رتبه بندي عامل - the main components of distance educationهاي مديريت آموزش از دور، تفاوت وجود دارد و عامل محيطي نقش بسزايي management are environmental factors, customerدر مديريت آموزش از دور دارد و مديران دانشگاه پيام نور بايد،به ترتيب به orientation, technology, leadership and insight.
com ٢ مدرس دانشگاه فرهنگيان مقدمه و طرح مسأله آموزش عالي در طول دو دهه گذشته با چالش ها و مسايل بسياري مواجه بوده است که از ميان آنها ميتوان به اين موارد اشاره کرد: ناتواني در توليد دانش نظري و مصرف دانش هاي بنيادي و نظري توليد شده در ساير کشورهاي جهان ، کاربردي نبودن آموزش هاي دانشگاهي، فقدان رابطه نامناسب بين دانشگاه و ساير بخش هاي اجتماعي، بيتوجهي به کارکردهاي پژوهش و ارايه خدمات در دانشگاه ها، مشکل تعدد مراکز تصميم گيري و وجود متوليان متعدد از يک طرف و رشد فزاينده دانشجويان و متقاضيان ورود به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي، گسترش کمي نظام آموزش عالي بدون توجه به ظرفيت هاي موجود و توان اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جامعه براي پذيرش دانش آموختگان دانشگاهي،کاهش منابع مالي و فشار از سوي جامعه براي مسؤوليت پذيري و پاسخ گويي.
به عبارت ديگر، با توجه به سطح معناداري ٠/٠٥≥ α و مناسب بودن شاخص ها، ميتوان از اين نشانگرها براي مديريت آموزش از دور در دانشگاه هاي پيام نور ايران استفاده کرد.
با توجه به تبيين يافته هاي پژوهش حاضر، مي توان از مدل طراحي شده اين تحقيق در مديريت دانشگاه هاي مجري آموزش از دور استفاده کرد.