چکیده:
حادثه 11 سپتامبر2001 و پیامدهای ناشی از آن، باعث شد تا تروریسم و ضرورت مقابله با آن به اولویت اول سیاست خارجی آمریکا در نظم جهانی و سازمانهای منطقهای ازجمله نفتا تبدیل شود. با توجه به این امر، سوال اصلی مقاله حاضر این است که ایالاتمتحده آمریکا چگونه کشورهای عضو نفتا را به همراهی در برنامه مقابله با تروریسم متقاعد کرد؟ در پی یافتن پاسخی مناسب برای این پرسش، نویسندگان مقاله با استفاده از "تئوری شناخت" سعی کردهاند صعود مبارزه با تروریسم به صدر برنامههای امنیتی نفتا را توصیف و تبیین نمایند.
نتایج این پژوهش نشان میدهد آمریکا بهعنوان تنها ابرقدرت نظام بینالملل تلاش کرد تا با ایجاد محرکها و انگیزههای مختلف، کشورهای عضو نفتا را به همراهی با خود ترغیب نماید. در این راستا، این کشور از دو پایه تفکری "وابستگی تجارت - امنیت" و "امنیت بشر"، برای رسیدن به این هدف بهره جست.
خلاصه ماشینی:
نتایج این پژوهش نشان میدهد آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت نظام بین الملل تلاش کرد تا با ایجاد محرکها و انگیزه های مختلف ، کشورهای عضو نفتا را به همراهی با خود ترغیب نماید.
ماتلی ١ نیز در مطالعه اش پیرامون نقش آلمان در اتحادیۀ اروپا از اهمیت وجود یک قدرت برتر در منطقه گرایی صحبت کرده و آورده است که :"یک همگرایی موفق نیاز به حضور رهبر و قدرتی بلامنازع در میان کشورهایی دارد که به دنبال روابطی بهتر و نزدیک ترند" (١٩٩٩ ,Mattli).
(2005 نهایتا پس از این طرح ، کلیه کشورهای عضو ملزم شدند علاوه بر رعایت موارد ذکر شده ، نسبت به تهدیدات داخلی و خارجی همزمان توجه داشته باشند و تلاش کنند تا به افراد و 1 Security and Prosperity Partnership 2 Unified Border 3 North American Aerospace Defense Command (NORAD) کالاهای با "ریسک و خطر پایین ١" اجازه عبور از مرزها داده شود.
پس از ١١ سپتامبر، برنامه های زیادی در دو سطح جهانی و منطقه ای به رهبری آمریکا در راستای تأمین امنیت مرزها که در ذیل آن حمل بار نیز تعریف می شود، انجام شده است (٢٠٠٨ ,Treat &Peterson ).
هرچند در سند امنیت ملی آمریکا در سال ٢٠٠٢ نیز به انجام کمک های انسان دوستانه و تعقیب تروریست ها حتی در خارج از مرزهای آمریکا اشاره شده است National Security) ٢٠٠٢ ,Council)، اما در داخل آمریکای شمالی، این موضوع بیشتر به افزایش امنیت مرزی محدود شد.