رنگ ثابت حکایت اجتماعی و اخلاقی ادب و هنر

"شرمنده از رفتار آن روز خود و اندیشنده در گفتار پندآموز او آهسته با خود میگفتند:«این است رنگ ثابت!» *** آری!میانه‌روی و اقتصادست که مرد را دولتمند میکند،و افتاد کیست که او را سربلند مینماید!کند رفتن و به مقصد رسیدن به از تند رفتن و در میان راه ماندن است. رنگ ثابت بود این وضع که باشد از پیش‌ حادث،آنست که گردد ز حوادث کم‌وبیش، قدرت آنست که گیری جلو قدرت خویش! با فراوانی و آموزش و آزادی و داد، دزد را چاره کند دولت نیکو اندیش، *** یک نصیحت بتو دارم،که اگر گوش دهی، نشوی خسته دل از مردم و نومید ز خویش: هیچ‌گه دست ز نیکی مکش و خدمت خلق‌ بینی ار جور و جفا نیز ز بیگانه و خویش‌ خدمت ار کردی و قدرش نشناسد ز جهل، وقت آنست که باید بکنی خدمت بیش، تا که آن جهل شود زائل و ملت داند، از پس رفتن تو،ارزش خدمت کن خویش."