چکیده:
در یک تعریف کلی، بینامتنیت اصطلاحی است که به روابط بین متون اطلاق میشود. لیکن بینامتنیت در آثار پستمدرن صرفاً به معنی تأثیر و تأثر متون از یکدیگر نیست، بلکه با دیگر ویژگیهای این گونه متون مانند عدم قطعیت، نسبیگرایی، تشکیک واقعیت، زمانپریشی، پارانویا و انتقاد از گذشته و غیره پیوندی ناگسستنی دارد. این جستار با هدف بازنمایی نقش بینامتنها در ساختار روایی آثار پستمدرن، ارتباط آن را با سایر ویژگیهای این نوع متون در رمان سوگ مغان اثر محمدعلی علومی تحلیل کردهاست. بررسی حاضر نشان میدهد که سیالیّت خودآگاه و ناخودآگاه ذهن راوی رمان در بینامتنهای تاریخی، اسطورهای و شفاهی روایتی پسامدرن از دنیای وحشتزایی میآفریند که در آن زندگی میکند. بنابراین، بینامتنهای موجود در این رمان، منجر به شکستن و فروریختن کلانروایتهایی همچون شاهنامه، چندصدایی شدن متن، عدم شناخت هستی، عدم بازنمایی واقعیت و غیره شدهاست.
خلاصه ماشینی:
بنـابراین ، بینامتنیـت بـه شیؤە پسامدرنی آن ، یکی از مهم ترین مؤلفه های این گونـه آثـار اسـت کـه امکـان آفـرینش جهان داستانی پسامدرن را فراهم مـیآورد؛ دنیـایی کـه در آن هـیچ معنـای ثابـت و قطعـی وجود ندارد، مرزهای هسـتیشناسـانه تغییـر مـیکنـد و شخصـیت هـای تـاریخی و داسـتانی جابه جا میشوند و در حقایق پذیرفته شده تشکیک وارد میشود.
پیشینۀ پژوهش تاکنون در زمینۀ ادبیـات داسـتانی پسـت مـدرن ، چنـدین کتـاب بـه زبـان فارسـی ماننـد نظریـه هـای رمـان از رئالیسـم تـا پسامدرنیسـم (١٣٨٦) ترجمـۀ حسـین پاینـده ، مدرنیسـم و پسامدرنیسم در رمان (١٣٨٣) ترجمۀ حسین پاینده و پسامدرنیسم در ادبیات داسـتانی ایـران (١٣٨٨) تألیف منصوره تدینی به چاپ رسیده است .
این گسست و عدم انسجام ، زمانی نمود بیشتری پیدا میکند که راوی به طرزی هراس آور و زمان پریشـانه ، شخصـیت هـای اسـطوره ای، تـاریخی و معاصـر را یکـی مـیپنـدارد و بـرای وی «زمـان بـه مجموعه ای از حال های مکرر چندپاره » (مادان ، ١٣٨٢: ١٧٩) تبدیل میشود، به گونه ای کـه راوی در یک تک گویی درونی به خود نهیب میزند: «نکند که جهان مرزهای معقـول ، منطقـی، عقلانـی و ثابـت خـود را بـرای مـن دارد، از دست میدهد و همه چیز را قاطی کرده ام ، زمان ، مکان ، اشیاء و اشـخاص انگـار در ذهـن مـن جابـه جـا مـیشـدند، تغییـر شـکل مـیدادنـد، بـه شـکل هـم درمیآمدند، خواب و بیداری جایشان عوض میشد...