چکیده:
سنّت پس از قرآن مهمترین منبع معرفت دینی است که وصول به آن از طریق خبر متواتر و خبر واحد امکانپذیر است. خبر واحد در حوزه عمل و احکام مورد پذیرش است، اما در حوزه اعتقاد و اندیشه از زمان های دور یکی از دشوارترین و پر اختلافترین مباحث در میان متفکران مسلمان بوده و هست. خبر متواتر و خبر واحد همراه با قرائن قطعی در تمامی حوزههای دین، معتبر و در آن اختلافی نیست. اما مسأله اصلی این است که آیا خبر واحد غیر قطعی در حوزه عقاید ارزش دارد یا خیر؟ در این نوشتار به روش توصیفی - تحلیلی خبر واحد معتبر از سه جهت بررسی شده است: به عنوان حجت و علم تعبدی، به عنوان مفید ظن شخصی یا نوعی و از جهت مضمون. این نوع خبر به عنوان حجت و علم تعبدی در اصول عقاید کارایی ندارد و بکارگیری آن در اصول عقاید، دور باطل را در پی دارد. به عنوان مفید ظن نیز کاربرد ندارد؛ زیرا در اصول عقاید، مطلوب بالذات، معرفت و علم است و ظن به تنهایی ارزشی ندارد. اما از جهت مضمون و با قطع نظر از سند و حجیت آن، از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است.
خلاصه ماشینی:
ب- تلازم یا عدم تلازم ایمان و علم در مباحث گذشته بحث عینیت و تساوی ایمان و علم بررسی شد، نظریه عینیت ایمان و علم مورد پذیرش قرار نگرفت، حال این پرسش پدید میآید که در فرض مغایرت آن دو، ملازمهای بین آنها وجود دارد یا خیر؟ برخی به شدت تلازم ایمان و علم را مورد انکار قرار داده و آن را یک امر باطل اعلام کردهاند (موسوی قزوینی، 1427ق، 7: 425)، ولی به نظر میرسد که به صورت مطلق نمیتوان گفت بین علم و ایمان ملازمه است یا ملازمهای در کار نیست، زیرا ایمان، دارای مراتبی است، مرتبه ضعیف آن ملازمهای با علم نداشته و از طریق غیر علم نیز پدید میآید، ولی چنین ایمانی چندان ارزشی ندارد؛ زیرا اینگونه ایمان از ثبات و دوام برخوردار نیست و با کوچکترین شبهه و کمترین حادثهای متزلزل گردیده و از بین میرود؛ اما مرتبه مستحکم ایمان، ملازم با علم بوده و بدون علم و اعتقاد جازم امکانپذیر نیست.
دوم اینکه تفسیر «اعرفوا الله بالله» به « اعرفوا أن معرفة الله بقدرة الله»، نهتنها فاقد هرگونه شاهدی در متن روایت است، بلکه با ظاهر روایت نیز کاملا ناسازگار است؛ زیرا مطابق ظاهر روایت، متعلق معرفت، امر واحدی است که همان ذات الهی به شمار میآید در حالیکه مطابق این تفسیر، متعلق آن یک گزاره است که عبارت از سامان پذیرفتن شناخت خدا با قدرت الهی است.
3-1-2-1- ارزیابی این تفسیر را نمیتوان در مورد آن دسته از روایاتی مطرح نمود که امر به شناخت خدا با خدا نمودهاند؛ زیرا تنها راه شناخت خدا، همان راههایی است که خداوند برای شناخت خود قرار داده است و راه دیگری وجود ندارد.