خلاصه ماشینی:
"برای اینکه سفر با همهء کوتاهی برایشان سخت و تلخ نگذرد سر صحبت را باز کردم و گفتم شما گفتید که ما کارگریم؛ مگر کارخانهای که شما در آن کار میکنید سرویس منظم ندارد تا کارگران خود را به شهر برگرداند.
یکی گفت کارخانهای که ما در آن کار میکنیم شعبهای در جاده شهر ری دارد اما برای بردن و بازگرداندن کارگران فقط یک اتوبوس دارد.
یکی از آنها گفت ما هفت نفر دوست بودیم که شش سال پیش در طلب کار به تهران آمدیم.
ما سه نفر در این کارخانه کار گرفتیم و سه نفر در کارخانهء ایران ناسیونال و یک نفر در کارخانهای دیگر.
وگرنه هر کارخانهای که راه و روش کارخانهء ایران ناسیونال را در پیش گیرد و مصنوعات بیعیب عرضه دارد هم کارگرانش مرفه و خوشحال و سرفراز خواهند بود و هم مصنوعات و محصولاتش در داخل و خارج جویا و خریدار بسیار خواهد داشت."