چکیده:
مفهوم «دیگری» به وسیله میخائیل باختین به حوزه ادبیات و نظریههای ادبی وارد شد. باختین در میان انواع ادبی، تنها نوع ادبی رمان آن هم رمانهای داستایفسکی را واجد شرایط گفتوگویی و حضور «دیگری» میپنداشت. بر همین اساس، باختین ژانر حماسی و تراژیک را همچون رمانهای تولستوی فاقد خصلت مکالمهای میداند. او معتقد است بنیاد آثار حماسی بر پایه حذف و طرد دیگری استوارست. در مقاله حاضر کوشیدیم با رویکردی سلبی و ساختارشکنانه به رای باختین در باب آثار حماسی، نمودهای «دیگری» در شاهنامه را نشان دهیم. این نمودها را در ساحتهای متفاوتی میتوان بررسی کرد که عبارتاند از: 1) آفرینش شاهنامه به مثابه نمود صدایی دیگر در برابر صدای حاکم؛ 2) شاهنامه تلاقی ژانرهای مختلف در کنار هم؛ 3) نهاد پهلوانی در برابر نهاد شاهی؛ 4) ازدواج با بیگانگان. همه این مولفهها گواهی بر حضور دیگری و وجود چندصدایی و گفتوشنود در شاهنامه است.
خلاصه ماشینی:
1. Mikhail Mikhailovich Bakhtin (1895-1975) ما در این نوشتار بر آنیم با این روش به سه پرسش پاسخ دهیم : ١) تلقی باختین از حماسه چیست ؟ ٢) آیا ویژگیهایی که باختین برای ژانر حماسه برمیشمارد با شاهنامۀ فردوسی هم خوانی دارد؟ ٣) نمودهای «دیگری» در شاهنامه کدام اند؟ پیشینۀ پژوهش پژوهش های ارزشمندی بر اساس نظریات باختین صورت گرفته است ، از جمله : ١ـ کاظم دزفولیان و عیسی امن خانی، (١٣٨٨).
برای مثال در داستان زال و رودابه توصیف جزئیات چهره و اندام رودابه و دلباختگی زال و همین طور بیان رشادت و زیبایی و شهامت زال برای رودابه ، تلاش رودابه برای آگاهی زال از علاقه خود به او، فرستادن هدایا برای رودابه و بیان نقش کنیزکان رودابه و تلاش آن ها برای وصال عشاق و سرانجام دیدار دو عاشق و اشاره به لحظات خصوصی آن دو و حتی بیان نگرانی آن دو از جانب نژاد و خاندان شان همه و همه نشان دهندة مکالمه گرایی این اثر حماسی و حضور یک ژانر عاشقانه به عنوان دیگری است که خاصیت گفت وگویی آن را افزایش میدهد.
زال و رودابه یکی از عاشقانه های بسیار زیبای شاهنامه داستان زال و رودابه است که نشان میدهد فردوسی علاوه بر ژانر حماسی در دیگر ژانرها نیز توانایی قابل ستایشی دارد.
بر اساس نظر باختین ، در حماسه نه تنها دیگری حضور حقیقی و ملموس ندارد، بلکه همواره صحبت از حذف و غیاب دیگری است ، اما در شاهنامه داستان هایی از ایستادگی مردم یا پهلوانان در برابر شاهان وجود دارد.