چکیده:
هدف: هدف پژوهش پیش بینی کیفیت زندگی بر اساس نظامهای فعالساز–بازدارنده رفتاری و بیش فعالی بزرگسالی در مردان دچار سوء مصرف مواد بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری کلیه افراد دچار سوء مصرف مواد استان البرز به تعداد 1673 بود. بر اساس جدول کرجسی-مورگان 1970 حجم نمونه 232 نفر تعیین و به صورت در دسترس از دو مرکز اقامتی توسکا و رویش سبز انتخاب شد. پرسشنامههای پژوهش کیفیت زندگی سوء مصرفکنندگان مواد سازمان بهداشت جهانی واروشربون 1998، فهرست علائم شاخص خود معرفی بیش فعالی بزرگسالان کانرز (1999) و پرسشنامه نظام بازدارنده مغزی-فعالساز رفتاری کارور و وایت (1994) بود. پس از حذف 5 پرسشنامه مخدوش و 2 داده پرت، دادهها با استفاده از آزمون الگویابی معادلههای ساختاری تحلیل شد. یافتهها: یافتهها نشان داد که ضرایب مسیر غیرمستقیم بین کیفیت زندگی با مولفههای نظام فعالساز رفتاری (292/0- =β، 01/0 =P) و بیش فعالی بزرگسالی (584/0- =β، 001/0 =P) منفی است. همچنین تغییرات نمرههای نظام مغزی-رفتاری قادر به تبیین 22 درصد از واریانس بیش فعالی بزرگسالان و تغییرات یادشده همراه با تغییرات بیش فعالی بزرگسالی قادر به تبیین 47 درصد از واریانس کیفیت زندگی بود. نتیجهگیری: بر اساس نتایج این پژوهش بیش فعالی بزرگسالی رابطه بین نظام فعالساز رفتاری و کیفیت زندگی را به صورت منفی میانجیگری میکند؛ بنابراین میتوان گفت که بیش فعالی در اکثر زمینههای زندگی فردی و اجتماعی مردان دچار سوء مصرف مواد آثار منفی و مخربی بر جای میگذارد؛ لذا پیشنهاد میشود برای ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش رفتارهای پرخطر در بزرگسالان دچار اختلال بیش فعالی، جلسههایی در قالب کارگاههای آموزشی برای حل تعارضها و بهبود روابط بین فردی آنها انجام پذیرد.