چکیده:
با توجه به این که قوام و پایه اصلی شکلگیری تشکیلات اداری آستان قدس مبتنی بر موقوفات وقف شده بر حرم رضوی بوده است؛ ضبط موقوفات و یا به عبارتی ضبط درآمدهای حاصل از آن توسط نادر شاه افشار، تاثیراتی را بر این مجموعه به همراه داشت.
این تاثیرات در حوزه مالی، اداری آستان قدس به صورت خاص و در حوزه کاهش واقفان در جامعه وقت ایران و عدم رغبت آنها به اختصاص دادن اموال و املاک خود برای موقوفات مختلف به صورت عام قابل بررسی میباشد.این امور باعث شد که نهاد وقف که یک امر مردمی محسوب میشد ، به یک نهاد دولتی با هدف کسب درآمد برای تامین هزینههای نظامی حکومت مرکزی تبدیل شد و توجه به نیات واقفین از بین رفت.
با روی کار آمدن علیشاه افشار وی سعی نمود نهاد موقوفات را به سبک و سیاق دوره صفویه بازگرداند و برای این کار خود پیشگام شد.
در این مقاله سعی شده است با استناد به منابع و اسناد تاریخی موجود و با شیوه تحقیقات تاریخی به بررسی نهاد وقف در دوره نادر شاه و جانشینان او پرداخته شود و تاثیرات سیاستهای وقفی نادر و علیشاه افشار در کاهش و یا رشد موقوفات آستان قدس در طی دوره حکومت خاندان افشا در ایران مورد تحلیل قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
com دکتر رضا شعباني استاد گروه تاريخ دانشگاه شهيد بهشتي تهران تأثيرسياست هاي وقفي نادر شاه و عليشاه افشار بر کاهش يا رشد موقوفات آستان قدس رضوي چکيده با توجه به اين که قوام و پايه اصـلي شـکل گيـري تشـکيلات اداري آسـتان قـدس مبتنـي بـر موقوفات وقف شده بر حرم رضوي بوده است ؛ ضبط موقوفات و يا به عبارتي ضبط درآمدهاي حاصل از آن توسط نادر شاه افشار، تأثيراتي را بر اين مجموعه به همراه داشت .
در اين مقاله سعي شده است با استناد به منابع و اسـناد تـاريخي موجـود و بـا شـيوه تحقيقـات تاريخي به بررسي نهاد وقف در دوره نادر شاه و جانشينان او پرداخته شود و تـأثيرات سياسـت هـاي وقفي نادر و عليشاه افشار در کاهش و يا رشد موقوفات آستان قدس در طي دوره حکومـت خانـدان افشا در ايران مورد تحليل قرار گيرد.
١-شاهان و شاهزادگان ، ٢-حاکمان ،واليان و رجال سياسي که عهده دار منصب دولتي و سياسي بودند ٣-کارگزاران آستان قدس شامل متولي ،ناظر ، خادم و غيره ٤-طبقه اعيان و اشراف جامعه ٥-علما و معتمدان منطقه ، ٦-اصناف مختلف اجتماعي دوره ي افشاريه با توجه به تاريخ نخستين وقف نامه ها ي موجود از نادر در زمان نيابت سلطنت او بر ايران و اينکه در عمل هم قدرت مطلقه و اصلي در ايران خود مشاراليه به حساب مب آمد را از سال ١١٤٥ق .