چکیده:
حکومت قاجار در دوره ناصری و مظفری در شرایطی که کشورهای مغرب زمین در عرصه ی اقتصادی ، سیاستصدور سرمایه به کشورهای توسعه نیافته را گسترش می دادند در قلمرو اقتصاد راعی و تجاری و صنعتی از توسعهبازماند. در باب این واقعیت و تبیین ریشه های آن از دیرباز نظریه های متعددی عرضه شده است. ماهیت کارشکندولت قاجار و ناتوانی دستگاه حکومتی از معرفت به واقعیات اقتصادی و زمینه های توسعه ی کشور ، بستر فرهنگیمناسب و دنیا گریزی اجتماعی، و سرانجام تسلیم پذیری حکومت تا حدی در مقابل سیاستهای استعماری روسیه وانگلستان از جمله عوامل بازماندن اقتصاد کشور از روند توسعه طلبی بوده است . نوشتار موجود در وهله ی اول سیرتحولات اقتصادی و مطالعه ی دستگاه ایران در عصر ناصری و مظفری پرداخته است و در وهله ی دوم اقداماتمحدود دولتی درزمینه ی توسعه اقتصادی که باعث عقیم ماندن اقتصاد ایران شد پرداخته است و در وهله ی سوماقشار اجتماعی کشور، نظیر بازرگانان نیز که انگیزه های قابل توجهی برای تحرک بخشیدن به اوضاع اقتصادی راداشتند و نه تنها از حمایت حکومت برخوردار نشدند بلکه با کارشکنی های دولت مواجه بودند و در وهله ی چهارماستنباطی از گسترش آمار ورشکستگی ، انحطاط صنایع سنتی داخلی، تبدیل اقتصادی محدود تجاری به اقتصاد ازجمله نهادها و علایم آشکار بن بست اقتصادی و گسترش موانع توسعه نیافتگی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده ایم
خلاصه ماشینی:
حقیقت آن است که اقتصاد خارجی ایران در دوره مورد بحث ربط مستقیمی با نظام سرمایه داری جهانی داشت به گونه ای که از دست دادن بازار داخلی ایران در واقع یک شکست سیاسی محسوب می شد ایران مرکز ثقل روابط اروپا، آسیا و افریقا بود، تسلط بر بازار ایران به منزله در دست داشتن شریان های اقتصادی منطقه به حساب می آمد، از آن مهمتر اینکه ایران دروازه هندوستان به شمار می رفت پس تسلط بر اوضاع اقتصادی و سیاسی ایران ضرورتی اجتناب ناپذیر بود( کرزن ، ٤٥) اعطای امتیاز به بیگانه دو رویه داشت : نخست آنکه بیگانگان برای اخذ امتیازات در جست و جوی دوستانی میان رجال کشور بر می آمدند و اینان پایگاه سیاسی ایشان را تشکیل می دادند و دوم اینکه اقتصاد داخلی در دست فرنگیان قرار می گرفت باید یادآور شد که همه رجال ایران از سر وابستگی به اجنبی به واگذاری امتیازات تن نمی دادند، بلکه در میان آنها کسان دیگری هم بودند که راه رشد اقتصادی را در گرو واگذاری امتیازات می دیدند چون در جامعه ایران عصر قاجار امنیت سرمایه و وجود نهادی که منافع تجار را مطمح نظر قرار دهد وجود نداشت .