چکیده:
در این پژوهش ارتباط سه واژۀ آفتاب، خورشید و شمس بر مبنای واژهگزینی در بنمایههای عرفانی مورد بررسی قرار گرفته است. کاربرد واژهها در غزلیات به دو صورت بررسی میشود: مواردی برای تصویرسازی و مواردی برای توصیف شمس تبریزی. مولوی در تصویرسازی همانند دیگر شاعران از واژه آفتاب استفاده کرده است، اما در توصیف شمس تبریزی با آگاهی به پیشینۀ اساطیری و دینی واژۀ خورشید، ابتدا با بینش عرفانی، آن را با واژۀ شمس آمیخته و با تأویل هرمنوتیکی، واژۀ شمس را از حدّ نشانه به کلمه رسانده و توانسته با دو واژۀ خورشید و آفتاب، همسان و به عنوان یک بنمایه یا اصطلاح عرفانی ثبت نماید. با همسانی شمس با خورشید تمام ویژگیهای اساطیری و عرفانی واژۀ خورشید در شمس ظاهر شده است. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به این نتیجه رسیده است، همانگونه که خورشیدپرستی در اسطوره دیده میشود مولوی نیز به شمسپرستی پرداخته و شمس را به عنوان خدای اساطیر نگریسته و با فنا در شمس به جستوجوی خویشتن خویش در فرآیند فردیّت رسیده است؛ این مقوله با روانشناسی یونگ قابل تفسیر میباشد، در این تفسیر شمس بهانهای برای رسیدن مولانا به خداوند است.
خلاصه ماشینی:
پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی به این نتیجه رسیده است ، همان گونه که خورشیدپرستی در اسطوره دیده میشود مولوی نیز به شمس پرستی پرداخته و شمس را به عنوان خدای اساطیر نگریسته و با فنا در شمس به جست وجوی خویشتن خویش در فرآیند فردیت رسیده است ؛ این مقوله با روان شناسی یونگ قابل تفسیر میباشد، در این تفسیر شمس بهانه ای برای رسیدن مولانا به خداوند است .
علاوه بر آن بررسی روان شناسی کاربرد واژگان نشان میدهد مولوی در جست وجوی خویشتن خویش در فرآیند فردیت ، میخواهد در آفتاب وجود شمس فانی شود، در اینجا شمس دیگر عارف یا انسان کامل نیست بلکه تجلی ذات خداوندی است ، ظاهری دیدنی در وجود شمس تبریزی دارد و باطن نادیدنی آن به صورت کهن الگو در ناخودآگاه مولوی جلوه گر خداست ، این مسأله با دیدگاه یونگ در مورد اسطورة خورشید هماهنگ است .
پیشینۀ پژوهش چندین محقق در بخش هایی از کتابشان ، به موضوع حضور واژة خورشید در شعر مولوی پرداخته اند، آنه ماری شیمل در مولانا، دیروز، امروز و فردا نماد آفتاب را بررسی و بیان میکند این نماد، نماد کلیدی بسیاری از بیان های نمادین اوست و به بهترین وجه احساسات مولوی را نشان داده است ؛ (شیمل ١٣٨٩: ٦٣) همچنین اشاره میکند که آفتاب در تاریخ بشر متعالیترین نماد الهی بوده است و در اشعار مولانا نیز نقش مهمی در نمادگرایی او ایفا نموده است .