چکیده:
رویکرد گزارهای یکی از مهمترین رویکردهای غیرزبانی به وحی قرآنی است. در این رویکرد مراد از «گزاره» که کلیدیترین کلمه در آن است، معانی و حقایقی است که مستقل از زبانهای طبیعیاند. بر پایۀ رویکرد گزارهای این حقایق بیصورتاند و پیامبر به آنها صورت و لباس زبان خاصّی میپوشاند. در گذشته افرادی همچون زرکشی و سیوطی بدون اینکه ذکری از قائل یا قائلان این رویکرد داشته باشند، نامی از این قول بردهاند. در دوران معاصر این رویکرد را برخی به بعضی از دانشمندان و فیلسوفان مسلمان نسبت دادهاند. نوآوری جُستار حاضر این است که این نسبتها را به مثابۀ مسئلۀ خود واکاوی کرده و نادرستی آن را نشان میدهد؛ همچنین دلیل این رویکرد را به نقد گرفته و به پیامدها و لوازم آن که از اهمّیت وحی قرآنی میکاهند، اشاره میکند. افزون بر همه به ادلۀ درون و برونمتنی زبانیبودن وحی قرآنی میپردازد که اینها رویکرد گزارهای را نفی و رویکرد زبانی را تأیید میکنند. تحقیق حاضر با استفاده از منابع مکتوب، بر شیوۀ تحلیلی- توصیفی و انتقادی سامان یافته است.
The propositional approach is one of the most important non-linguistic approaches to Qur'anic revelation. In this approach, the meaning of "proposition", which is the key word, are meanings and facts independent of natural languages. Based on a propositional approach, these facts are formless, and the Prophet covers them with a particular language and form. In the past, scholars such as Zarkeshi and Soyoti have made this promise without mention to believer or believers this approach. In the contemporary era, this approach has been attributed to some Muslim scholars and philosophers. The innovation of the paper is to analyze these relations as your own problem and shows the incorrect it. He also criticized the reason for this approach and it points to its consequences and requisites witch diminish the importance of Qur'anic revelation. Above all, it deals with the intrinsic and extrinsic arguments of textual linguistics the Qur'anic revelation that these reject the propositional approach and confirm the linguistic approach. This article is organized in a analytical-descriptive, critical manner using written sources.
خلاصه ماشینی:
بر مبناي رويکرد گزاره اي به وحي قرآني، آنچه بر پيامبر اسلام نازل شـده ، صـرفاً معاني قرآن بوده و او آن معـاني را در قالـب الفـاظ ، کلمـات و جمـلات درآورده و بـر آدميان عرضه کرده است .
سيوطي مستمسک قرآني رويکرد گزاره اي را صرفاً ظاهر اين دو آيه بيان کرده اسـت (سـيوطي، ۱۴۲۱، ج۱، ۱۶۶) و از همين رو مؤلف کتاب نظريۀ تفسير متن نوشـته اسـت کـه «تنها شاهد قرآني» رويکرد گزاره اي همين آيات است و او خود وقتي اين رويکرد را به تعداد اندکي از جمله سر سيد احمدخان هندي نسـبت مـيدهـد، بـه هـيچ دليـل و شـاهد ديگري اشاره نميکند (واعظي، ۱۳۹۰، ص۳۶۴).
ابتـدا روح پيـامبر صـعود ميکند و تلاقي ميان او و حقايقي که در جهان ديگر هست ، صورت ميگيرد کـه مـا آن کيفيت تلاقي را نميتوانيم توضيح دهيم ؛ ولي همان گونه که شما گاهي از طبيعـت ، يـک صورت حسي را ميگيريد سـپس در روحتـان درجـاتش بـالا و بـالا مـيرود و حالـت عقلانيت و کّليت به خود مي گيرد، روح پيامبر نيز با استعداد خاصي، حقايق را در عـالم معقوليت و کلّيـتش مـيگيـرد؛ ولـي از آنجـا نـزول مـيکنـد و پـايين مـيآيـد؛ لبـاس محسوسيت - به اصطلاح - به خود ميپوشاند و معناي اينکه «وحـي نـازل شـد» همـين است ؛ حقايقي را که او با يک صورت معقول و مجرّد، در آنجا ملاقات کرده ، در مراتب وجود پيامبر تنزّل ميکند تا به صورت يک امر حسّي براي خود پيامبر در ميآيد يا امـر حسّي مبصر و يا امر حسّي مسموع » (قائمينيا، ۱۳۸۱، ص۴۲/ مطهري، ۱۳۷۴، ج۴، ص۴۱۶).