چکیده:
نظریه انتخاب عقلانی در زمینۀ علوم جنایی که در این مقاله از آن به «عقلانیت جنایی» تعبیر میکنیم، به مثابه یک فراروایت، مسئله محاسبهگری را به تمامی بزهکاران تعمیم داده؛ به شکلی که همواره راهکار پیشگیری از وقوع جرم و پاسخدهی مناسب به آن را افزایش هزینههای ارتکاب جرم میداند. امروزه به علت بروز ناکارایی در رویکردهای مبتنی بر بازدارندگی، تردیدهای زیادی نسبت به پیشفرض بنیادین آن، یعنی نظریه انتخاب عقلانی نیز وارد شده است. با وجود این تردیدها به نظر میرسد که همچنان هسته مرکزی نظریه انتخاب عقلانی با منطق قانونگذاری کیفری در بسیاری از نظامهای حقوقی گره خورده و این نظریه است که سیاستهای کنترل جرم را هدایت میکند.
ما در این نوشتار با رویکردی انتقادی، به دنبال توضیح محدودیتهای نظریه انتخاب عقلانی در حوزه علوم جنایی بوده و برای انضمامی کردن بیشتر بحث بر جرائم خشونتبار تمرکز میکنیم. حوزه جرائم خشونتبار با وجود آنکه خود آماج اصلی سیاست و برنامههای برآمده از نظریه انتخاب عقلانی است، به خوبی میتواند محدودیتهای این نظریه را بازنمایی کند. نتیجه نقد دقیق و همهجانبه «تلقی رایج» از نظریه انتخاب عقلانی، بازخوانی «سیاستهای رایج کنترل جرم» است. در پرتو این نقد و درک محدودیتهاست که خوانشهای جدید از این نظریه، امکان طرح مییابند.
إن نظریة الاختیار العقلانی فی مجال العلوم الجنائیة، والذی نشیر إلیها فی هذا المقال باسم «العقلانیة الجنائیة»، هی بمثابة ما بعد الروایة التی تعمم مشکلة المحاسبة علی جمیع الجناة بطریقة عززت دائما منع الجریمة والاستجابة المناسبة لزیادة تکالیف ارتکاب الجریمة. الیوم وبسبب عدم کفاءة النهج القائمة علی الردع، فإن هناک شکوک کثیرة حول الفرضیات المسبقة لذلک، یعنی نظریة الاختیار العقلانی. مع وجود هذا الشک یبدو أن جوهر نظریة الاختیار العقلانی لا یزال مرتبطا بمنطق القانون الجنائی فی العدید من النظم القانونیة، وأن النظریة هی التی توجه سیاسات مکافحة الجریمة. نسعی فی هذه المقالة وبنهج نقدی شرح القیود والتحدیات التی تواجه نظریة الاختیار العقلانی فی مجال العلوم الجنائیة والترکیز علی الجریمة العنیفة لمواصلة النقاش. مجال الجریمة العنیفة علی الرغم من أنها هی نفسها الهدف الأساسی للسیاسة والبرامج النابعة عن نظریة الاختیار العقلانی، لکن یمکن وبسهولة إعادة تمثیل قیود وتحدیات هذه النظریة. نتیجة النقد الدقیق والشامل «التصور الشائع» لنظریة الاختیار العقلانی هو إعادة قراءة «سیاسات مکافحة الجریمة الشائعة». فی ضوء هذا النقد وفهم القیود والتحدیات تعطی الإمکانیة لطرح قراءات جدیدة لهذه النظریة.
The theory of rational choice in the criminal sciences, which we
refer to in this article as “criminal rationality”, as a metanarrative,
has extended the problem of computation to all criminals in
a way that has always considered the crime prevention and response
strategy to increases the cost of committing the crime. Today, due to
the inefficiency of deterrence-based approaches, there is also much
doubt about its fundamental assumption, namely rational choice
theory. Despite these doubts, it seems that the core of rational choice
theory is still tied to the logic of criminal legislation in many legal
systems, and that it is the theory that guides the crime control policies.
In this critical article, with critical approach, we seek to explain the
limitations and challenges of rational choice theory in the criminal
sciences and focus on violent crime to further the discussion. The field
of violent crime Although it is itself the primary target of policies and
programs derived from rational choice theory, it can well represent the
limitations and challenges of this theory. The result is a rigorous and
comprehensive critique of the “common perception” of rational choice
theory in the re-reading of “common crime control policies”. It is in the
light of this critique and understanding of the limitations and challenges that new readings of this theory are made possible
خلاصه ماشینی:
«عقلانیت جنایی»؛ محدودیتها و چالشها (با تأکید بر جرائم خشونتبار) فرهاد اللّٰهوردی علی مهرابی چکیده نظریه انتخاب عقلانی در زمینۀ علوم جنایی که در این مقاله از آن به «عقلانیت جنایی» تعبیر میکنیم، به مثابه یک فراروایت، مسئله محاسبهگری را به تمامی بزهکاران تعمیم داده؛ به شکلی که همواره راهکار پیشگیری از وقوع جرم و پاسخدهی مناسب به آن را افزایش هزینههای ارتکاب جرم میداند.
برای دستیابی به هدف پیشگفته، مقاله در دو بخش تنظیم شده است؛ در بخش اول به صورت انضمامی به بررسی محدودیتهای نظریه «عقلانیت جنایی» در زمینه تبیین جرائم خشونتبار میپردازیم و در بخش دوم با تمرکز بر چالشهای نظری و عملی برآمده از این نظریه، ابتدا استدلال میکنیم که خوانش رایج از نظریه «انتخاب عقلانی» با معضلات روششناختی متعددی روبهروست، همین طور سعی خواهیم کرد با استفاده از آموزههای متأخر اقتصاد رفتاری، خوانش قابل دفاعتری از نظریه به دست دهیم، سپس نشان خواهیم داد که تجمد بر خوانش رایج از این نظریه میتواند حاوی چه دلالتهای سیاستی مهمی در حوزه کنترل جرم باشد.
پژوهشهای صورتگرفته نیز نشان میدهد که میان اختلالات و محدودیتهای شناختی و جرائم خشونتبار رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد (Siegel, 2018)؛ به این معنا که بسیاری از رفتارهای خشونتبار بیش از آنکه از انتخاب عقلانی ناشی شوند، همبسته با نوعی از اختلالات شناختی هستند.
پایبندی به ارزشهای خردهفرهنگ مجرمانه باعث میشود که دیگر نتوان تصمیمات افراد متعلق به آن را با نظریه انتخاب عقلانی تبیین نمود؛ چرا که عضویت در این خردهفرهنگها و قرار گرفتن در کنار همسالان معمولاً با کاهش ادراک ریسک ارتکاب جرم همراه است.