چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فلسفه بر احساس تنهایی و ناامیدی دانشآموزان دختر پایه سوم دبستان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر پایه سوم دبستان مدارس ناحیه یک شهر همدان در سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل دادند که از بین آنها نمونهای به حجم 50 نفر (25 نفر گروه آزمایش و 25 نفر گروه کنترل) با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه تحت آموزش فلسفه به کودکان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. ابزارهای استفادهشده در این پژوهش شامل مقیاس احساس تنهایی آشر و مقیاس ناامیدی کازدین و همکاران بود. برای تجزیهوتحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی و همچنین بهمنظور بررسی فرضیههای پژوهش از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافتهها حاکی از این بود که آموزش فلسفه به کودکان، کاهش احساس تنهایی و ناامیدی را برای دانشآموزان به همراه داشته است، بنابراین با توجه به اثربخش بودن این آموزش بر کاهش احساس تنهایی و ناامیدی توصیه میشود نسبت به ارائهی این آموزش برای دانشآموزان اقدام شود.
The purpose of this study was to investigate the effect of training philosophy to children on the feeling of loneliness and disappointment among primary school students. This study was quasi-experimental and carried out using a pre-test-post-test design with control group. The statistical population of this study was all third grade elementary school students in the Hamedan city, in the academic year 1397-1396. The sample of this study consisted of 50 people (25 in the experimental group and 25 in the control group) who were selected by cluster random sampling method. The experimental group received training for children's philosophy for 12 sessions and the control group did not receive any training. The tools used in this study were the Asher's loneliness scale and the disappointment scale of Kazdin and et al. The univariate analysis of covariance was used to analyze the data. The results showed that the teaching of philosophy to children reduced the sense of loneliness and disappointment of female students (P <0.01). Regarding the effectiveness of this training, it is recommended to reduce the feeling of loneliness and disappointment to provide this training for students.
خلاصه ماشینی:
لـذا پـژوهش حاضـر بـه دنبـال بررسـی اثربخشی آموزش برنامه فلسفه برای کودکان بـر احسـاس تنهـایی و ناامیـدی دانـش آمـوزان دختر پایه سوم دبستان است و بر این فرضیه استوار است که : آموزش فلسفه بـرای کودکـان بر احساس تنهایی دانش آموزان دختر مؤثر است ، آموزش فلسفه کودکان بر ناامیـدی دانـش - آموزان دختر مؤثر است .
٢. روش شناسی تحقیق با توجه به هدف این پژوهش که اثربخشی آموزش برنامه فلسفه برای کودکـان بـر احسـاس تنهایی و ناامیدی دانش آموزان دختر دبستانی است ، از روش نیمه آزمایشی و از طـرح پـیش آزمون -پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد.
همچنین نتایج در مورد متغیر ناامیدی نشان میدهد که اثر گروه معنـادار اسـت (٠٠٠١=p، ٤٩٥٢=F) بدین معنا که آموزش برنامه فلسفه برای کودکان بـر کـاهش ناامیـدی نیز مؤثر بوده است و با توجه به مجذور اتا میزان این تأثیر ٠/٥١ اسـت بنـابراین فرضـیه دوم پژوهش نیز تأیید میشود.
٤. نتیجه گیری پژوهش حاضر به دنبال بررسی اثربخشی آموزش فلسفه برای کودکان بر احسـاس تنهـایی و ناامیدی دانش آموزان بود.
نتایج تحلیل داده ها نشان داد آموزش فلسفه به کودکان بر احسـاس تنهایی و ناامیدی دانش آموزان دختر مؤثر است ، در این زمینه ، پژوهشی که مستقیماً بـا نتـایج پژوهش حاضر همخوان یا ناهمخوان باشد یافت نشد امـا ازجملـه تحقیقـاتی کـه بـا نتـایج به دست آمده این پژوهش همسو است میتوان به پژوهش هـای ترابـی زیارتگـاهی و پـریش (١٣٩٧)، جمالی و جایروند (١٣٩٥) بدری گرگری و واحدی (١٣٩٤)، قبادیـان و همکـاران (١٣٩٤)، (٢٠٠٣ ,Topping) و (٢٠١١ ,Auriac &Daniel, ) اشاره کـرد.