چکیده:
دانشگاه، نهادی حیاتی در فرایند توسعه هر ملت و نقطه تلاقی قلمروهای فرهنگ، قدرت و دانش است. دانشگاه اسلامی در راستای عمل بهرسالت خود در جهت تولید علم و ترویج ارزشها و ارائه خدمات نو، نهتنها ناگزیر از واکنش سریع به تغییرات و خلق فرهنگ یادگیری است؛ بلکه رهبران آن باید باور داشته باشند که از همه اعضای دانشگاه میتوان آموخت. هدف مطالعه حاضر، بررسی ضرورتهای برخورداری دانشگاه اسلامی از ویژگی و تبین برخی از چالشهای پیشرو برای تبدیل شدن به دانشگاه یاددهنده است. روش تحقیق توصیفی تحلیل اسنادی است. یافتهها نشان داد در دنیای در حال تغییر کنونی، رهبران درحالیکه یاد میدهند، خود نیز باید بهطور مداوم یاد بگیرند. این اساس چرخه یادگیری شرافتمندانه است. در دانشگاههای یاددهنده، رهبران رسالت خود را در آموزش افراد جستوجو میکنند، آنها آموزش میدهند و معتقدند آموزش بهترین روش توسعه کارکنان است. در دانشگاه یاددهنده، رهبران با ارزشها زندگی میکنند. با توجه به تکیه دانشگاه اسلامی و دانشگاه یاددهنده بر دو بنیاد فرهنگ و رهبری ارزشی، تحقق یاددهندگی دانشگاه اسلامی دور از دسترس نیست.
خلاصه ماشینی:
در این میان دانشگاههای اسلامی از این امر مستثنا نمیباشند، و باید با مجهز شدن به قابلیت یاددهندگی و ویژگیهای متمایز آن بتوانند در عرصة رقابت جهانی و چالشهای پیشرو، ماندگاری بیشتری داشته باشند و با تولید علم و نظریهپردازی، نهتنها نقش پیشروی خود را در ارائه راهنمای عملی، بومی شده و فرهنگپذیر برای حل مسائل جامعه ایفا کنند، بلکه در توسعة فرهنگ عمومی و سبک زندگی از طریق فرهنگسازی و ترویج آن در بین جوانان دانشجو تعیینکننده باشند، و در ارائه خدمات نو، جایگاه مناسبی داشته باشند.
سازمانهای یادگیرنده سازمانهایی هستند که با خلق عملکرد برتر، توسعه کیفیت، ایجاد تعهد رقابتی، نیرو و تعهد بخشیدن به کارکنان، طلب زمان، اداره تغییر، اصلاح و بهبود قدرت سازگاری وکارایی در مقابل تغییرات محیطی، نشان دادن عکسالعمل سریعتر در مقابل پویایی و پیچیدگی محیط، بهبود کیفیت تصمیمگیری، ابداع خلاقیت، ایجاد پلی بین خلاقیت و کار و درک وابستگیهای درونی (حیدری تفرشی و همكاران، 1381، ص226ـ227) میکوشند با یادگیری و ایجاد بینش سازمانی حاصل از کنش و واکنش بین مدیران و افراد سازمان، در داشتن تصویر مطلوب از آینده و مجاب کردن دیگران برای پذیرش آن و استفاده از تفکر سیستمی، یادگیری تیمی و ارتقای تسلط فردی کارکنان و ایجاد مدل ذهنی مثبت در آنان کمک کنند تا سازمانی شکلگیرد که با دو متغییر کلیدی «کیفیت وکمیت یادگیری سازمانی» و «میزان کاربرد آموختهها در عمل» (همان، ص238ـ239) از سایر سازمانهای تشریفاتی، زوال یابنده و عملگرا متمایز گردند.