خلاصه ماشینی:
"ای بفضل و خرد یگانه و راد وی باصل و نسب خجسته نهاد چون بفرزانگی و پاکدلی گشتهای شهره کی روی از یاد محمود بهروزی ساری معاصران شهد من شد حنظل من-مهره من مار من گریه باشد در غمت هر روز و هر شب کار من کس نداند جز من و جز دیده بیدار من شاهد درد تسلیناپذیر من توئی ای شب زود آشنا-ای مونس غمخوار من بسکه نالیدم ز جورش بسته شد راه نفس بخت بد بین-خصم من شد نالههای زار من خنده کم چون برق بر من زن که ترسم عاقبت خرمن عمر تو سوزد آه آتشبار من من چه کردم تا شدم محصور خیل دشمنان نیست یک تن زین جماعت یاور من-یار من شاعری باشد گناهم."