چکیده:
به اعتبار پژوهش های گسترده و متقن بزرگان حوزه ی تحقیق ادب فارسی، حکیم سنایی غزنوی - شاعر بزرگ قرن پنجم - از جمله اولین کسانی است که اصطلاحات عاشقانه را با اصطلاحات صوفیانه بهم درآمیخته و طرحی نو درافکنده است. از دیگر سو در هر دو حوزه ی عشق و عرفان، زیبایی در اوج قرار دارد و چون زن نمود آشکارای زیبایی است لذا محبوب و معشوق همواره در شمایل زن تجلی یافته است؛ ازین جهت رویکرد سنایی به مقوله ی زن می تواند توجیه پذیر باشد. البته در شعر سنایی زن نیز مانند دیگر موجودات، اصل محاسبه نمی شود و تنها جنبه ی نمودی دارد، یعنی اگر در کلام وی از بدی های زن سخن گفته می شود دلیل بر بد بودن ذاتی زن نیست و به عکس سخن راندن از خوبی های وی نیز مبتنی بر پاک طینتی اش نمی باشد. با توجه به اینکه از میان آثار این شاعر «حدیقه الحقیقه» اثری کامل تر در بیان اندیشه های سنایی می باشد، لذا این پژوهش با استناد به این اثر عرفانی انجام پذیرفته است.
خلاصه ماشینی:
(ديوان حديقه ،١٧٦) آيا مي توان سست ايماني انساني را به گردن ديگري انداخت ؟ آيا ابن ملجم خود بي ايمان نبوده که اسير وسوسه ي هواهاي نفساني خويش گشته است ؟ در داستان شهادت امام حسن (ع) يکي ديگر از صفات نکوهيده زنان يعني خيانت را اين گونه بيان مي کند: پس سيم بار عزم کرد درست شـربت زهر همچو بار نخست راست کرد و بداد آن ناپاک که جهان باد از چنان زن پاک جـعده بنت اشعث آن بد زن که ورا جــام زهــر داد به فـن (ديوان حديقه ،١٨٠) در داستان حضرت يوسف نيز زن مايه گرفتاري و بلا مي باشد: قصه ي يوسف ار نداني تو چون ز قرآن همي نخواني تو چون ز زن بود آفت و المش راند قــرآن به کام او قلــمش (ديوان حديقه ،٣٠٣) در ابيات زير، سنايي زن را نفس و مرد را عقل مي داند و از نظر حکيمان عقل برتر از نفس است و در کشاکش دايمي ميان اين دو، عقل همواره بايد پيروز باشد و نفس را زير دست خود نگه دارد.