چکیده:
هدف از پژوهش حاضر ارائۀ الگوی پارادایمی توسعۀ سرمایۀ اجتماعی در سازمانهای ورزشی بود. این پژوهش از نوع کیفی است که با بهکارگیری نظریۀ دادهبنیاد انجام شد. محدودۀ مطالعات ادارات ورزش و جوانان استان اصفهان و جامعۀ آماری پژوهش خبرگان آگاه به حوزة تحقیق بودند که نمونهگیری از آنها به صورت هدفمند و با روش گلولهبرفی انجام پذیرفت. ابزار گردآوری داده در این پژوهش مصاحبه از نوع نیمهساختیافته بود. در این تحقیق، دادهها بعد از انجام دادن بیست و سه مصاحبه به مرحلة اشباع نظری رسیدند. با این حال، جهت اطمینان از کفایت، یک مصاحبة دیگر نیز به انجام رسید. جهت تعیین روایی از معیار مقبولیت و لینکلن و گوبا و جهت تعیین پایایی از روش حسابرسی فرایند و توافق درونی استفاده شد. دادهها طی سه مرحلة کدگذاری باز و محوری و انتخابی تحلیل شدند. در سه مرحلۀ کدگذاری، مقولههای اصلی و فرعی شناسایی و به یکدیگر مرتبط شدند که عبارت بودند از شرایط علّی (ساختاری، ارتباطی، شناختی)، شرایط زمینهای (ایجاد گروههای حرفهای و سازماندهی گروههای حرفهای)، شرایط مداخلهگر (مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی، عدالت سازمانی)، راهبردها (راهبردهای جذب و راهبردهای آموزشی)، و پیامدها (توانمندسازی کارکنان، خلاقیت و کارآفرینی، تعهد سازمانی، سلامت سازمانی، فرهنگ شهروندی سازمانی، کیفیت زندگی کاری، مدیریت دانش). در نهایت نیز پارادایم کدگذاری تشریح شد و مدل نهایی شکل گرفت. توجه به مدل ارائهشده میتواند زمینهساز توسعۀ سرمایۀ اجتماعی در سازمانهای ورزشی و بهرهگیری از مزایای آن شود.
The purpose of this research was to present a paradigmatic model of social capital development in sports organizations. The study was conducted through the qualitative grounded theory approach. The study scope was Isfahan province’s Sports and Youth Offices, while the experts of the sports field of study constituted the statistical population. Purposive snowball sampling was used to select the participants. The data collection tools tool in this study was semi-structured interview. The data saturation was achieved after 23 interviews; however, one additional interview was also done to ensure adequacy of the interviews. To confirm the validity of the instrument, Lincoln and Guba’s criteria of credibility, dependability, confirmability, and transferability were taken into account, and to assess the reliability, process auditing and internal agreement methods were used. The data was analyzed in three coding levels, namely open, axial, and selective. In the three levels of coding, the primary and secondary categories were identified and were related to each other. These included causal conditions (structural, communicative, and cognitive), contextual conditions (creating the professional groups and organizing the professional groups), moderating conditions (human resource management, organizational culture, and organizational justice), strategies (recruitment strategies and educational strategies), and consequences (employee empowerment, entrepreneurship and creativity, organizational commitment, organizational healthfulness, organizational citizen culture, work life quality, and knowledge management). Ultimately, the coding process was explained and the final model was formed. The consideration of the presented model can set the grounds for the development of social capital in sport organization and using its advantages.
خلاصه ماشینی:
در سه مرحلۀ کدگذاری، مقوله های اصلی و فرعی شناسایی و به یک دیگـر مـرتبط شدند که عبارت بودند از شرایط علی (ساختاری، ارتباطی، شناختی)، شـرایط زمینـه ای (ایجـاد گـروه هـای حرفـه ای و سـازماندهی گروه های حرفه ای)، شرایط مداخله گر (مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمانی ، عـدالت سـازمانی)، راهبردهـا (راهبردهـای جـذب و راهبردهای آموزشی)، و پیامدها (توانمندسازی کارکنان ، خلاقیت و کارآفرینی، تعهد سازمانی، سلامت سازمانی، فرهنـگ شـهروندی سازمانی، کیفیت زندگی کاری، مدیریت دانش ).
بررسیهای انجـام شـده نشـان مـیدهـد متغیـر سرمایۀ اجتماعی در محیط سازمانی ایران شرایط مطلوبی ندارد و ایـن در حـالی اسـت کـه میتوان گفـت سـرمایۀ اجتمـاعی، بـه دلیـل ماهیـت و محتـوایی کـه دارد، بـا بسـیاری از موضوعات مطرح در قلمرو انسانی و اجتماعی، از جمله جامعه شناسی سـازمان هـا، ارتبـاط دارد و به واسطۀ مطالعات متعدد و قابل توجهی که در این حوزه هـا انجـام پذیرفتـه اسـت 1 اثرگذاری آن بر بسیاری از متغیرهای مهم سازمانی بـه اثبـات رسـیده اسـت .
با این حال ، نتایج پژوهش هـای هنـری (١٣٩٠) و خـداداد کاشـی و گـودرزی (١٣٩٣) نشان میدهد سازمان های ورزشی کشور سطح مطلوبی از سرمایۀ اجتمـاعی ندارنـد و بایـد برای بهبود آن اقدامات جدی انجام پذیرد.
در سال های اخیر، پژوهش های متعددی در زمینۀ سرمایۀ اجتماعی سازمانی انجام شـده است که برخی از آن ها، از جمله پژوهش عابدینی و همکارانش (١٣٩٧)، نشان داد اقدامات بهینۀ مدیریت منابع انسـانی در خلـق سـرمایۀ اجتمـاعی سـازمانی مـؤثر اسـت .
سـیدعامری و همکارانش (١٣٩٤) و خادمی و همکارانش (١٣٩٧) نیز هم سو با نتایج پـژوهش حاضـر در این بخش اعلام کرده اند توسعۀ سطح سرمایۀ اجتمـاعی مـیتوانـد موجـب ارتقـای سـطح کیفیت زندگی کاری کارکنان در سازمان شود.