خلاصه ماشینی:
از نخستين كساني كه به دفاع از فمينيستها پرداخت و براي شناساندن آنان, وارد عمل شد, جان استوارت ميل (1873ـ1806) (John Stuart Mill) فيلسوف مشهور انگليسي است كه در كتاب (كنيزك كردن زنان) به نظر خود از ستم مردان به زنان در طول تاريخ پرده برداشته و مدعي است كه اگر در طول تاريخ در ميان زنان, در مَثَل رياضيدان, نقاش, پزشك و فيلسوف مهم, برجسته و ناموري كه همپايه بوعلي و ميكل آنژ و ارسطو و مانند آنان باشند, نداشته ايم, نه به دليل ناتواني طبيعي هوشي و نداشتن استعداد در اين زمينه ها بوده است, بلكه به دليل اين بوده كه در طول تاريخ هيچ گاه جامعه مجالهاي آموزشي و تربيتي كافي را در اختيار آنان نگذاشته و با حضور زنان در عرصه هاي گوناگون اجتماعي, علمي, سياسي و… مخالفت كرده است.
)57 نيكلاس ديويدسن, از مخالفان فمينيسم, با پذيرش پاره اي از دستاوردهاي خوب و درخور توجه اين نهضت براي زنان, همانند كار, تحصيل و ورزش, از نقش ويران گر آن در فروپاشي نظام سنتي خانواده و پيوندهاي مهرانگيز زن و مرد به سختي گله مند است: (بسياري از زنان در صحنه اجتماعي گرفتار شده, مزاياي خانه و خانواده را از دست داده اند… با افزايش نيروهاي كار و فشار روحي رقابت با مردان, ميزان سرطان, بيماريهاي قلبي, اعصاب و… افزايش يافته است… نهضت فمينيستي, هرگز براي اين واقعيت كه ميليونها زن امريكايي همچنان مي خواهند خانه دار باشند, اهميتي قائل نيست, از اين روي, اين نهضت نيازهاي ميليونها زن امريكايي را ناديده مي گيرد يا بسياري از اوقات با آن مخالفت مي كند, فمينيستها, نمي توانند به تثبيت سنت ازدواج كمك كنند, زيرا همواره درصدد تخريب اين نهاد بوده اند… فمينيسم به عنوان فلسفه اي عام يك ننگ و نقص بزرگ است… فمينيسم معاصر فلسفه اي است كه مبناي آن خشم و عصبانيت است و بدبينانه ترين ديدگاهي است كه در طي سالهاي اخير ظهور كرده است… فمينيست در شكل كنوني اش, كه مظهر ضديّت با مرد است, اصلاً قابل دفاع و اعتماد نيست.