چکیده:
کتاب اسرارالتوحید برمبنای آموزش سلوک عارفانه و به شیوة قصهگویی تصنیف شده است. محمد بن منور، تعالیم عرفانیِ شیخ ابوسعید را با بیان کردن آن در قالب حکایات موثر و دلنشین برای مخاطبان خویش، جذاب و قابل فهم کرده است. ریختشناسی عبارت است از توصیف قصه براساس اجزای تشکیلدهندة آن و مناسبات این اجزا با هم و با مجموعِ اثر روایی. مهمترین عنصر مورد بررسی در ریختشناسی، یافتن کارکردهای ثابت داستان است. هدف این مقاله برجسته کردن ویژگیهای تعلیمی اسرارالتوحید براساس ریختشناسی آن با بهرهگیری از نظریة پراپ و همچنین تبیین قابلیت داستان پردازی محمد منور و میزان موفقیت او در تاثیرگذاری حکایاتش بر مخاطبان است. تحلیل ریختشناسی اسرارالتوحید با پررنگ ساختن عملکردهایی که بر مدار تعلیمات ابوسعید میچرخند از منظر ساختار به ادبیات تعلیمی نگریسته است و نشان میدهد عملکردهای انکار، کرامت، تحول و توبه چگونه روایت را به سمت هدف مولف، یعنی تعلیم، سوق میدهد.
Asrar-al-Tawhid book was composed on the basis of mystical behavior instruction and in the form of storytelling. Mohammad Monavvar made mystic instructions of Sheikh Abou Saeed attractive and digestible for his audience by expressing them in the form of effective and enjoyable tales.The morphology is defined as tale description based upon its components and interrelation of these particles between each other and the whole narrative work. The most important case study in morphology is to find fixed functions in fiction. Asrar-Al-Tawhid by Mohammad Monavvar is one of the fundamental Sufi biographic books which due to its numerous allegories can be studied in structural-morphological method. In this thesis, based on Propp’s morphological pattern, we have proceeded a morphological explanation of allegories in this book; and we have attempted (with a structural point of view, and by means of morphology in Asrar-Al-Tawhid stories) to study the Mohammad Monavvar’s technique in storytelling and measure his allegories’ success in having influence on readers. By analyzing its functions, we have reached a substantiated generalizations. The morphological analysis of Asrar-Al-Tawhid by highlighting the functions around Mohammad Monavvar’s instructions, looks at didactic literature through a structural point of view. It shows that how the functions of denial, munificence, evolution and repentance actuate the narration to author’s purpose: The denial of Abou Saeed’s opponents brings complication into existence, Abou Saeed’s generosity is the climax, and the dissenters’ evolution is its denouement..
خلاصه ماشینی:
يکي از خصايص اصلي کتاب ، وجود کرامت هـاي شيخ ابوسعيد است که به تحول منکران و غافلان مـيانجامـد و از لحـاظ سـبکي بـه شـيوة متون صوفيانۀ قرن پـنجم نوشـته شـده اسـت و نثـري روان و مرسـل دارد.
اينکـه قصـه بـا يـک شـرارت يـا کمبـود (عارفانه - مادي) از تعادل خارج شده و با کرامت (عملي- گفتاري) شيخ بـه تعـادل ثانويـه ميرسد، ما را بر آن داشته است تا با پشتوانۀ نظريـۀ پـراپ بـه بررسـي ريخـت شناسـي ايـن حکايات بپردازيم و نتايج حاصل را براي داوري در کل اثر تعميم بدهيم .
ايـن صـحنه عملکـرد (فونکســيون ) محســوب نمــيشــود، امــا يــک عنصــر ريخــت شناســي بســيار مهــم اســت (پراپ ، ١٣٦٨ب : ٦٠)؛ «از جدم شيخ الاسلام ابوسعد روايت کردند که يـک روز شـيخ مـا ابوسعيد مجلس ميگفت » (محمدبن منور، ١٣٨١، باب ٢: ١٥١) و «آورده اند که شيخ ما در نيشابور ناتوان شده بود» (باب ٢: ١١٣).
(sec) رمز: يکي از مختصـات داسـتان هـايي نظيـر اسـرارالتوحيد سـخناني اسـت کـه بعضـي از مشايخ يا اشخاص ديگر به رمز به هم ميگويند و عملکرد (فونکسيون ) محسوب نمـيشـود، امـا در خلق کنش هاي شخصيتي قهرمانان داستان هاي عارفانه موثر و مهم است ؛ «هر سه سـر فـراهم بردند و بسيار اسرار گفتند که هيچ کس ندانست که ايشان چه گفتند» (باب ٢: ١٤٨).
(∆) زمينه سازکرامت : سخن يا سوالي است کـه از شـيخ مـيپرسـند و ايـن بـراي ابوسـعيد بهانه اي ميشود تا کرامت خود را که بيشـتر وقـوف بـر اسـرار اسـت ، بـروز دهـد و باعـث آگاهي و تنبيه فرد غافل يا گناهکـار بشـود؛ ماننـد: «حسـن مـودب گفـت روزي بـر سـبيل امتحان به مجلس شيخ درآمدم .