چکیده:
نظریة بازدارندگی کلاسیک محدود به توضیح ثبات در روابط ابرقدرتهای دارای همپایگی راهبردی در سطح جهانی است، اما این نظریه قادر به تبیین عملکرد بازدارندگی در مناطق پیچیده و آشوبناک نیست. بهعبارتی، در دوران جنگ سرد سامانۀ بازدارندگی تنها در روابط ابرقدرتها، درقالب بازدارندگی هستهای عمل میکرد و بهتبعآن انتقال تعارضات به مناطق پاییندستی، ازجمله منطقۀ غرب آسیا را بهدنبال داشت. اما پس از عصر جنگ سرد شاهد عملکرد سامانۀ بازدارندگی منطقۀ غرب آسیا، بهعنوان یک نظم منطقهای پیچیده و آشوب هستیم که درقالب نظریة بازدارندگی پیچیده قابلتبیین است. سامانۀ بازدارندگی پیچیده شامل زیرسامانهها و کنشگران متعدد است و یکی از مهمترین این کنشگران «گروههای پادسامانهای» است که از نقش تعیینکنندهای در زیرسامانههای بازدارندگی در منطقۀ غرب آسیا برخوردارند. این بعد در ادبیات روابط بینالملل و مطالعات منطقهای مغفول مانده است. لذا سؤال پژوهش حاضر این است که نقش و کارکرد «گروههای پادسامانهای» در سامانۀ بازدارندگی نظم منطقهای غرب آسیا چیست؟ فرضیة این پژوهش این است که «گروههای پادسامانهای»، موجب عملکرد سامانۀ بازدارندگی منطقۀ غرب آسیا، در شرایط عدم تقارن و ناهمجنسی قدرت میشوند». برایناساس، هدف پژوهش حاضر، ارائة مدلی نظری در زمینة نقش« گروههای پادسامانهای» در سامانۀ بازدارندگی پیچیده، درجهت کمک به غنای ادبیات نظری روابط بینالملل است. این پژوهش با استفاده از روش علّی ساختاری ـ کارکردی ساماندهی و تدوین شده است.
The classical deterrence theory is not limited to developing an explanation of stability in the relations maintained by the superpowers that have strategic coordination globally. However, this theory is not capable of explaining how deterrence functions in complicated and riot-stricken regions. In other words, in cold war era, the deterrence system merely acted in the relations between superpowers through nuclear deterrence, which subsequently resulted in the transferring of conflicts to regions further down, including the West Asia region. However, in the wake of the cold war era, the world is witnessing the performance of the deterrence system in the West-Asia region as a complicated and riot-ridden regional order, that can explained through the complex deterrence theory. Complex deterrence system includes various actors and subsystems, an important one of which is the actors that play their role in the anti-systemic groups that have a determining role in the deterrence subsystems in the West Asia region. This aspect has been ignored in regional studies and international relations. Now, the present question in this research is that what is the function and role played by the anti-systemic groups in the deterrence system in West Asia's regional order. The hypothesis in this research is that "anti-systemic groups cause the deterrence system in West Asia region to function in disparate and asymmetric circumstances". Therefore, the present research is aimed at providing a theoretical model on the role that anti-systemic groups play in the complex deterrence system in order to help enrich the theoretical literature of the international relations field. This research has been organized and conducted by using causal functional-structural method.
خلاصه ماشینی:
نقش و کارکرد گروههاي پادسامانهاي (ضد سيستمي) در سامانٔە بازدارندگي غرب آسيا (کاربست ديدگاه غربي ـ امريکايي در تکوين نظم بومي منطقهاي) 1 بهرام عينالهي معصوم دريافت مقاله: ١٩٣١/١١/١١ تأييد مقاله: ١٩٣٨/١٩/١١ چکيده نظرية بازدارندگي کلسيک محدود به توضيح ثبات در روابط ابرقدرتهاي داراي همپايگي راهبردي در سطح جهاني است، اما اين نظريه قادر به تبيين عملکرد بازدارندگي در مناطق پيچيده و آشوبناک نيست.
نمونه فيزيکي بازدارندگي پيچيده در منطقۀ غرب آسيا نقش و کارکرد گروههاي پادسامانهاي در سامانٔە بازدارندگي پيچيدة منطقٔە غرب آسيا تا پيش از پايان جنگ سرد، نظم منطقهاي غرب آسيا فاقد يک سامانة بازدارندگي منطقهاي بود و سامانة بازدارندگي تنها در سطح جهاني و بين دو ابرقدرت عمل ميکرد و براي غرب آسيا دو حالت وجود داشت: يا بازدارندگي مستقيم بين دو ابرقدرت موجب انتقال تعارضات به سطوح پاييندستي، بهصورت جنگهاي نيابتي منطقهاي ميشد و يا در بهترين حالت هر يک از 22 دو ابرقدرت با گسترش راهبرد بازدارندگي خود به بلوک متحد خود، درقالب سامانة بازدارندگي گسترده، واحدهاي منطقهاي درونبلوکي را زير چتر بازدارندگي خود ميگرفتند که اين امر با دو هدف اتخاذ ميشد: ٦.
uk/news/world/middle-east/syria-crisis قدرت بازدارندگي شبکهاي ايران سبب شده است تا قدرت مداخلهگر و واحدهاي محور نتوانند بهطور مستقيم اين کشور را مورد تهاجم قرار دهند، زيرا هرگونه حمله به ايران موجب تخريب کل شبکة منطقهاي غرب آسيا، درقالب راهبرد بازدارندگي غيرمستقيم ايران ميشود.