چکیده:
دین، برنامه سعادت و رستگاری بشر و دینداری، نهادینهکردن آموزهها و ارزشهای دینی در همه ابعاد زندگی است که ثمره بسیاری برای فرد و اجتماع دارد. عواملی به صورت پیدا و پنهان، دینداری را تهدید میکند که یکی از آنها دینگریزی است. البته هیچ کس نمیتواند به طور کامل با دین قطع رابطه کند؛ زیرا دینداری یک امر فطری است. دینگریزی به معنای کمفروغ شدن ایمان و کمنور شدن چراغ دین در زندگی افراد، اختصاص به دین خاصی ندارد؛ بلکه دامنگیر همه ادیان و مکتبهاست و عوامل گوناگونی دارد. در این پژوهش برداشتهای ناروا از دین، تقلیدهای ناآگاهانه و کورکورانه، عملکرد وابستگان به دین، جهل و نادانی، مسئولیتگریزی، دوستان ناباب، آرزوهای طولانی و هواپرستی، تعصب، لجاجت و فقر به عنوان علل و ریشههای دینگریزی تبیین میشود.
خلاصه ماشینی:
دين در ذات خود عنصري که سبب رويگرداني مردم شود، ندارد؛ بلکه علل و عواملي وجود دارد که به صورت آفت ها، آسيب ها و موانع بازدارنده ، فراراه انديشه ديني و گـرايش فـرد بـه دين قرار ميگيرند و زمينه دين گريزي و دين ستيزي را فراهم ميکننـد؛ ازايـن رو شايسـته و بايسـته است که اين علل و انگيزه ها، بررسي شوند تا بتوان به درمان آنها پرداخت .
آرزوهاي طول و دراز ميتواند به هواپرستي منجر شود که يکي ديگر از عوامل دين گريزي اسـت ؛ زيرا به واسطه هواپرستي عقل آدمي در زمينه کشش هاي هواي نفس و شـهوات از ميـان مـيرود؛ ازهمين رو خداوند به مسلمانان هشدار ميدهد که مراقب وضع خويش باشند تا گرفتار سرنوشت اقوام گذشته که به سبب آرزوهاي طول و دراز، به جاي خداپرسـتي بـه هواپرسـتي روي آوردنـد و درنهايت با فسق و کفر از دنيا رفتند، نشـوند: «ألم يأن للذين آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکر الله وما نزل من الحق ولا يکونوا کالذين أوتوا الکتاب من قبل فطال عليهم الأمد فقست قلـوبهم وکثيـر منهم فاسقون ؛ آيا براي کساني که ايمان آورده اند هنگام آن نرسيده است کـه دل هايشـان بـه يـاد خدا و آن حقيقتي که نازل شده نرم [و فروتن ] گردد و مانند کسـاني نباشـند کـه از پـيش بـدان هـا کتاب داده شد و [عمر و] انتظار بر آنان به درازا کشيد و دل هايشان سخت گرديد و بسياري از آنهـا فاسق بودند» (حديد: ۱۶).