چکیده:
با ظهور اسلام در حجاز و تربیت انسانهای فرهیخته در مکتب پیامبر ص خورشید اسلام در فراسوی مرزهای جغرافیایی و فکری، پرتو افکند و «عصر طلایی تمدن اسلامی» شکل گرفت؛تمدنی که پزشکان اسلامى پانصد سال علمدار طب در جهان بودندو بزرگترین دانشمندان مانند ابنسینا، خوارزمى، فارابى، محمد بن زکریاى رازى، ابوریحان بیرونى و ...، به ترویج دانش در جهان میپرداختند؛ در حالی که جهان غرب در این دوره، گرفتار اندیشههای قرون وسطایى بود.
متأسفانه تمدّن بزرگ اسلامى با همه عظمت، شکوه، ارزش، جلال و گستردگى جغرافیایى و عمقی که داشت، از بین رفت. تا آنجا که مسلمانان براى وسائل ابتدائى زندگى ناچار شدند دست به دامن دیگران شوند، فرزندان خود را براى فرا گرفتن دانش، راهیِ دیار بیگانه کنند، در حالى که یک روز دانشگاههاى مسلمانان برترین دانشگاههاى جهان بود.
خلاصه ماشینی:
شهید مطهری در این باره مینویسد: قدر مسلّم این است که پدیدهاى درخشان و چراغى نورافشان به نام تمدّن اسلامى، قرنها در جهان وجود داشته و سپس این پدیده نابود و این چراغ خاموش شده است، و امروز مسلمانان با مقایسه با بسیارى از ملل جهان و مقایسه با گذشته پر افتخار خودشان، در حال انحطاط و تأخّر رقّتبارى به سر مىبرند.
1 فتوحات مسلمین در صدر اسلام و عدم نهی آنان از سوی پیامبر ص در این زمینه، تشویق به کار و کوشش، عدم بیتفاوتی به دنیا و عمل به آن در سیره معصومین ع مانند اشتغال امام علی ع به کشاورزی، 2 بیانگر آن است که اعتقاد به معاد و آخرت نیز نمیتواند عامل انحطاط مسلمین باشد.
اين نگرش موجب شد كه مسلمانان از قافله تمدن عقب بمانند؛ این نگاه نیز صحیح نیست، زیرا اسلام نه تنها با علم و تكنولوژى مخالف نيست، رعد: 11: «(امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند»، ر.
3 جرجى زیدان در این باره مینویسد: یکى از عوامل مؤثر در سرعت پیشرفت تمدن اسلام و ترقى و تعالى علوم و ادبیات در نهضت عباسیان، این بود که خلفا در راه ترجمه و نقل علوم، از بذل هر چیز گران و ارزان دریغ نداشتند و بدون توجه به ملیت و مذهب و نژاد، دانشمندان و مترجمین را احترام مىگذاردند...
این در حالی است که جهان اسلام بار دیگر میتواند تمدن اسلامی را احیا کند، زیرا همان ظرفیت و عوامل تمدنساز در جهان اسلام معاصر نیز وجود دارد.