چکیده:
عیسیj پرابهامترین فرد در مسیحیت است که این ابهام، هم به دلیل تعارضات موجود در عهد جدید و هم به دلیل آرا و تفاسیر مختلف در قرون بعدی است. شناخت این شخصیت در عصر ما نیز مسئله اندیشمندان و محققان از جمله متفکران اگزیستانسیالیست بوده است. این پژوهش با شیوه تحلیلی و تطبیقی متکفل تبیین این مسئله است که مسیحj در اندیشه فیلسوفان اگزیستانسیالیست، بهویژه کیرکگور، چه کسی است و مسیحیشدن نزد آنها به چه معنا است. هرچند اگزیستانسیالیستها زمینه فکری مشترکی دارند، اما در این موضوع اختلافنظرهای بسیار دارند. از اینرو در اینجا کیرکگور به عنوان پدر اگزیستانسیالیسم و کسی که دغدغه بیشتری در این زمینه دارد، محور این پژوهش قرار میگیرد. نتیجه مشخص این است که کیرکگور با تأکید بر اهمیت ایمان تعریف جدیدی از مسیحیشدن مطرح میکند و معتقد است برای مسیحیشدن باید با تکیه بر ایمان کل وجود خویش را تسلیم مسیح کرد و این متفاوت با مسیحیبودن است.