چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ارائهی مدل پارادایمی مدرسه پژوهشمحور به روش کیفیِ از نوع نظریه زمینهای انجام شد. مشارکتکنندگان پژوهش همه متخصصان و کارشناسان مدیریت آموزشی و برنامهریزی درسی در استان اصفهان تشکیل بود. بر مبنای روش نمونهگیری هدفمند (گلولهبرفی) و نمونهگیری نظری (به منظور رسیدن به اشباع نظری) و با تکنیک مصاحبهی نیمهساختیافته با ۲۴ نفر از کارشناسان و متخصصان مدیریت آموزشی و برنامهریزی درسی در استان اصفهان مصاحبه انجام شد. یافتههای پژوهش بیانگر این بود که ناکارآمدی ساختار آموزشمحور، نگرش توسعهگرایانه، الزام به پژوهشمحوری در سند تحول بنیادین، الزام به پژوهشمحوری در قانون برنامه پنجساله ششم توسعه و توسعه تفکر آیندهنگرانه به عنوان عوامل علی مطرح هستند که بر پژوهشمحوری تأثیر گذاشته و به نوعی ضرورت آن را توجیه میکنند. تغییر سیاستهای یادگیری، بسترسازی چندوجهی و حمایتگری نهادی نیز زمینهها و بسترهایی هستند که تحقق پژوهشمحوری را تسهیل میکنند. همچنین، برخی عوامل کلان (اجتماعی – فرهنگی، تنازع نهادهای قدرت) و عوامل خرد (سرمایه روانشناختی اجتماعی، گفتمان نمایشی آموزش) بر راهبردهای تحقق پژوهشمحوری که شامل احیاء رسالت مدرسه و بازآرایی عناصر آموزشی تاثیر میگذارند. در صورت تحقق پژوهشمحوری، میتوان شاهد پیامدهای مثبتی در دو سطح فردی (توسعه عملگرایی فردی، پویایی ذهنی) و اجتماعی – سازمانی (توسعه داناییمحوری اجتماعی، بهسازی سازمانی) بود.
The present study aimed to present a paradigmatic model of a research-based school using the qualitative method of grounded theory. The population comprised of all the experts and specialists in educational management and curriculum development in Isfahan province, from whom 24 experts and specialists in educational management and curriculum development were selected by purposive (snowball) sampling and a semi-structured interview was conducted to interview with these experts. Findings of the study showed that the deficiency of the course-based structure, the developmental attitude, the requirement for research orientation in the document of fundamental change, the requirement for research orientation in the law of the sixth five-year plan of development and the development of prospective thinking are the causal factors that directly influence research orientation and somehow justify its necessity. The change in learning policies, multimodal grounding, and institutional support are also the contexts that facilitate the realization of research orientation; furthermore, a number of macro factors (socio-cultural, conflict among the institutions of power) and micro factors (psychosocial capital, the demonstrative discourse of education) mediate these influences. To realize research orientation in schools, a number of strategies are needed among which we might refer to the revival of the school’s mission and the rearrangement of educational elements. If the research orientation is realized, positive effects can be observed both on the individual (development of individual pragmatism, mental dynamics), and socio-organizational (social knowledge-based development, organizational improvement) levels.
خلاصه ماشینی:
حسین پور طولازدهی و زین آبادی (١٣٩٨) در پژوهشی تحت عنوان «مدرسه پژوهش محور: تدوین و آزمون یک الگوی علی به روش ترکیبی اکتشافی » به این نتیجه رسیده است که الگوی اولیه مدرسه پژوهش محور با چهار بعد مدیر پژوهش محور در بردارنده سه مؤلفه ترویج پژوهشگری، تسهیل پژوهشگری و رهبری توزیعی، بعد معلم پژوهش محور شامل سه مؤلفه باور پژوهشی، دانش و مهارت های حرفه ای و ارتباطات و تعاملات حرفه ای ، بعد فرهنگ و ساختار پژوهش محور شامل چهار مؤلفه فرهنگ پژوهش محور، ساختار حمایتی و توانمندساز، قوانین حمایت کننده ، و منابع و بعد آموزش و یادگیری پژوهش محور شامل هفت مؤلفه مدیریت کلاس ، تدریس پژوهش محور، محتوای آموزشی پژوهش محور، ارزشیابی پژوهش محور، تقویت مهارت ها، تکلیف و تشویق پژوهش محور بوده است .
علاوه بر شرایط علی که سبب توجه به پژوهش محوری در مدارس و نظام آموزشی گردیده است ، برخی عوامل دیگر وجود دارند که بیرون از ساختار نهاد مدرسه بر این فرآیند تأثیرگذار هستند و رخ دادن پژوهش محوری را تسهیل میکنند یا مانعی در مسیر تحقق آن هستند.
در واقع ، هدف در این نوع از آموزش ، توسعه ی روحیه ی پژوهش محوری در دانش آموزان ، معلمان ، مدیران ، مدارس ، نظام آموزشی و در نهایت جامعه است .
این نتیجه در راستای یافته های Matjasko &Feldman (٢٠٠٥) است که بر نقش پژوهش محوری در مدارس بر توسعه فردی و عمل گرایی فردی تأکید دارند.
Teaching and research: New relationships and their implications for inquiry-based teaching and learning in higher education.