چکیده:
تمدن جديد ارتباطاتي ـ اطلاعاتي و به اصطلاح دانايي موج سوم، ليبرال ـ دموكراسي پايان تاريخ و نيز برخورد تمدنها، به ویژه غربي و اسلامي، طرحها و نظريههاي عملي يا دكترينهايي بودهاند كه سه تن از آيندهنگران مشهور، با نگاه به فرآيند جهانيشدن و جهانيسازي برآمده از آنها، چشمانداز آينده جهان را ترسيم مينمايند چالش جهاني فراروي همگي نيروها و نهادهاي فرهيخته و نظامهاي سياسي و جوامع بينالملل معرفي ميکنند.
رويكرد تك ساحتي مادي يا ماترياليستي و رهيافت داروينيستي و تنازعي يا هژمونيك اين دكترينها، عمدتاً از اين ميشود كه تبيين علمي، فلسفي و سياسي بساماني صورت پذيرد؛ تحليل سياسي ـ علمي جامع و واقعبينانهاي به عمل آيد و سرانجام راهبرد متناسب و كارآمدي در تصوير اوضاع كنوني و چشمانداز آينده جهان و نيز راهكار برونرفت از بحرانهاي فزاينده تا حد بنبست اقتصادي، فرهنگي و سياسي آن ارائه گردد. جهانيگرايي مهدويت با رويكرد متعادل و متعالي خويش، از هرگونه پندارگرايي سياسي يكسويه گرايانه افراطي يا تفريطي دكترينهاي متعارف غربي، بركنار است؛ خواه در نظريه و نظام سياسي غيرنهايي و پيشامهدوي جمهوري اسلامي و چشمانداز آينده و چالش فرا روي آن، كه در دوران غيبت و به منزله انتظار و زمينهسازي انقلابي پويا و سازنده در جريان است و خواه در نظريه و نظام مهدوي نهايي، كمال مطلوب كه به مثابه الگوي برتر، پيش روي پيروان و حقيقتجويان رخ خواهد نمود. مقاله حاضر به نقادي و نظريهپردازي در زمينه دكترينهاي جهاني و جهانيگرايي با نگاه فلسفي، سياسي ميپردازد.
پرسش اصلي، فرضيه اساسي و نيز پاسخ و نتيجه نهايي اين مقاله درباره نظريه سياسي ـ جهاني مهدوي و مهدويت است كه برترين گزينه و جايگزين دكترينهاي جهاني معاصر به شمار ميرود.