چکیده:
ضرورت بررسی و تحقیق در گویشها در ثبت و حفظ این میراث گرانبها انکارناپذیر است. گویش
سرخهای همانند گویشهای دیگر این سرزمین از میراثهای ارزشمند معنوی آیران است. این گویش
بازماندة گویشهای مرکزی و شمال غربی ایران است و امروزه در میان مردم شهر سرخه واقع در
بیست کیلومتری جنوب غربی سمنان رواج دارد. این پژوهش در نظر دارد با بررسی و تحقیق در متون
کهن آدب فارسی, عناصر,ء واژگان و اصطلاحات گویش سرخهای را در این متون بازیابی کند. این
تحقیق با رویکرد واژگانی ضرورت توجه به معنای گویشی لغات به کار رفته در متون-و به ویژه
گویش سرخهای- در فهم و درک متون و تشخیص صورت درست کلمات در تصحیح نسخه و در
نهایت پیوند این گویش و ادبیات فارسی را آثبات میکند. بهطور مثال دستیابی به معنای درست و دقیق
معنای واژگانی چون «آجیش» [3[13] به معنای «لرز» در آلابنیه. «سوّال« [803] به معنای «ساقة گندم»
در اسرارالتوحید. «دیم» [110] به معنای «صورت» در اشعار فرخی و خاقانی و لالکا [131163] به معنای
«کفش» در اشعار ناصر خسرو و عطار و بسیاری لغات دیگر با آگاهی و تسلط بر گویشها و از جمله
گویش سرخهای امکان پذیر و راهگشای خوانندگان و شارحان متون است.
خلاصه ماشینی:
به طور مثال دستيابي به معنـاي درسـت و دقيـق معناي واژگاني چون «آجيش » [̌jisa] به معناي «لرز» در الابنيه ، «سؤال « [lsoa] به معنـاي «سـاقۀ گنـدم » در اسرارالتوحيد، «ديم » [dim] به معناي «صورت » در اشعار فرخي و خاقاني و لالکا [̄lkala] بـه معنـاي «کفش » در اشعار ناصر خسرو و عطار و بسياري لغات ديگر با آگاهي و تسلط بر گـويش هـا و از جملـه گويش سرخه اي امکان پذير و راهگشاي خوانندگان و شارحان متون است .
از ايـن رو وجـود واژه هـاي گويشـي کـه بازمانـدة گويش هاي ايراني باستان هستند؛ در متون کهن ادب فارسي انکار ناپذير است .
يکي از ضرورت هاي معرفي و بررسي گويش ها وجود بسياري از واژگان و سـاختارهاي کهن زبان فارسي و گاه تلفظ قديمي و کهن واژه ها در ادبيـات فارسـي اسـت کـه حاصـل اين کار کمک شاياني به مصححان و شارحان متون ادبي ميکند و از برداشـت ، توجيـه و تفسير نادرسـت برخـي ابيـات و عبـارات متـون جلـوگيري کـرده ، در تصـحيح و مقابلـۀ نسخه هاي متنوع کمک کننده است .
از جمله اين پژوهش ها ميتوان به مقالـه «پژوهشـي در گـويش تـاتي شـمال خراسان و کاربرد آن در تصحيح و شرح متون ادب فارسي»، صفرزاده (١٣٨٦) و مقاله «گويش روستاي اردکول و متون کهن فارسي»، راشد محصل (١٣٩٢) اشـاره کرد.
) در برخي متون کهن فارسي استخوان در معني «هستۀ ميوه » به کاررفته و اين معنـي در گويش سرخه اي رايج است .