چکیده:
خصویات شخصیتی هر فرد ممکن است باعث ارتقاء یا فرسودگی شغلی گردد و همانطور که میدانیم
محیط بشر شامل عوامل فیزیکی» اجتماعی و روانی است که هر کدام در وضعیت سلامتی بشر نقش مهمی
دارند. در مشاغلی مانند شغل معلمی که فرد شاغل ارتباط تنگاتنگی با گیرندگان خدمت دارندء فشارهای
زیادی به شخص ارائه کننده خدمت وارد میشود و از این رو شخص را دچار فرسودگی شغلی مینماید.
وجود فرسودگی شغلی در مربیان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت عوارض نامطلویی در دانش آموزان؛
شخصیت و پیشرفت آنان بر جایی میگذاردء بیشک میتوان ادعا نمود که جامعهای میتواند به توسعه
پایدار دست یابد که مردم آن جامعه. سالم و آموزش دیده» خلاق و مسئولیتپذیر و آگاه باشند. بیشکک
پرورش این مردم آگاه و مسئولیت پذیر برعهده نظام آموزشوپرورش است. امروزه آموزش وپرورش بیشتر
به صورت رسمی و سازمان یافته در سطح گسترده جریان دارد که با رشد اخلاقی» اجتماعی» فرهنگی»
توسعه علمی» صنعتی و اقتصادی بسیار مرتبط است با چنین اهمیت و ارزشی که برای آموزش و معلم در
جامعه تصور میشود» سرمایه گذاری در جهت تربیت و تامین این رکن مهمء سودمندترین سرمایه گذاریها
است و در این میان» بهبود کیفیت آموزش در نظام آموزشی» سلامت روانی معلمان و تاثیر آن برنحوه
رفتار» تدریس وکارآیی معلم و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» موضوعی است که بیشتر متخصصان
آموزشوپرورش بر اهمیت آن تاکید دارند. بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با فرسودگی شغلی
اطلاعات مناسبی رادر جهت برنامهریزی و مدیریت پیشگیری در احتمال بروز فرسودگی شغلی در بدو
استخدام یا حین کار فراهم میآورد.
خلاصه ماشینی:
واژههايکليدي: شخصيت، فرسودگي شغلي، معلم فصلنامه مطالعات روانشناسي و علوم تربيتي سال چهارم، شماره نوزدهم، زمستان ١٣٩٩ مقدمه در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصيت نظريههاي متعدد وگوناگوني آورده شده است به طوري که تعاريف مختلفي براي شخصيت ارائه شده است که ناشي از گوناگوني اين نظريههاست که صاحبانشان نظرات متفاوتي از چگونگي تشکيل و تحول شخصيت و مفاهيم انگيزشي رفتار آدمي دارند.
1. Sholtez doun ٣٥٧ رابطه شخصيت با فرسودگي شغلي معلمان سال چهارم، شماره نوزدهم ، زمستان ١٣٩٩ فرسودگي شغلي: فرسودگي شغلي، خستگي عاطفي ناشي از کار واکنشي ممتد به محرکهاي تنشزاي مزمن عاطفي و بين فردي در کار ميباشد که به کمک سه بعد خستگي عاطفي، مسخ شخصيت و فقدان موفقيت فردي (حس کارآمدي) توصيف ميشود (مسلچ ٢٠٠٣) در جايي ديگر مسلچ وجکسون (١٩٩٣) ميگويند فرسودگي شغلي کاهش قدرت سازگاري فرد با عوامل فشارزا و نشانگان مرکب از خستگي جسمي و عاطفي است که به ايجاد خود پنداره و نگرش منفي به شغل و فقدان احساس ارتباط با مراجعان به هنگام انجام وظيفه منجر ميشود.
هر چند برخي از افراد اصطلاحا پيش گستر هستند و نيروي ٣٦١ رابطه شخصيت با فرسودگي شغلي معلمان سال چهارم، شماره نوزدهم ، زمستان ١٣٩٩ زيادي را صرف اثرگذاري بر رويدادها و محرکهاي تنشزا ميکنند که ديگران فقط واکنش نشان ميدهند و اجازه ميدهند تا رويدادها و انتقادات بر آنها حادث شود و نيز ميکوشند تا از عوارض و نتايج چنين رويدادها و حوادثي اجتناب کنند.