چکیده:
نظامهای سازماندهی دانش ( Knowledge Organization Systems) باهدف تسهیل و تسریع دسترسی
به منابع اطلاعاتی گسترش مییابند. هر یک از آنها براساس نیازهای محلی یا بینالمللی طراحی شده و از کارکرد
با کارکردهای خاصی پشتیبانی میکنند. نظامهای یادشده همواره به موازات رشد دانش و منابع اطلاعاتی و به
منظور پاسخگوبی به نیازهای جد ید پژوهشگران متحول شدهاند. پیشینه شکلگیری این نظامهابه پیدایش اولین
مراکز اطلاعاتی و کتابخانهها بازمیگردد؛ از فهرستهایی که در کتابخانه آشور بانیپال برای دستهبندی الواح گلین
تهیه شد. تا نقطه عطف توسعه آنها در طراحی و ایجاد نظامهای هستیشناسانه و شبکههای معنایی. نظامهای
سازماندهی دانش در راستای هدف اصلی خود از دو رویکرد کلی پیروی میکنند؛ نخست. توصیف جنبههای
مختلف منبع به منظور شناسایی و کشف آن,ودیگر, تعیین جایگاه منبع درمیان منابع مرتبط بر مبنای جنبههایی
خاص. این دو رویکرد که در قالب فرایندی خاص به نام فرایند «سازماندهی اطلاعات و دانش» تبلور یافته, نظامهای
سازماندهی دانش را بهمنزله پلی میان منابع اطلاعاتی و پژوهشگران, در زمینة رفع نیازهای اطلاعاتی آنهاقرار
میدهند. درمیان دو روبکرد بیان شده رویکرد دوم که به طبقهبندی (Classification ) منابع در میان دیگر منابع
میپردازده و با پشتیبانی از کار کرد گردآوری موجب دسترسی ساختارمند به منابع میشود. در سالهای اخیر
از اهمیت ویژهای برخوردار شده است. اهمیت این روبکرد به دلیل پیدایش رویکردهایی جدید ازجمله رویکرد
دانشمدار (Knowledge-oriented Approach))در نظامهای اطلاعاتی است. بر مبنای این روبکرد. تعامل میان
اطلاعات به تولید دانش که سطح شناختی بالاتری نسبت به اطلاعات داردء منجر می گردد. از آنجاکه رویکرد دوم
نظامهای سازماندهی دانش به تعامل وارتباط میان منابع اختصاص دارد, تلاشهای همخوان با لین رویکرد در جهت
تولید دانش به جای اطلاعات صرف گام برمیدارند.