چکیده:
موضوع انتساب اضلال انسان به خداوند، در آیاتی از قرآن کریم مطرح شده است. این امر در نگاه نخست، ناسازگار با عدل الهی و اختیار انسان است؛ ازاینرو اندیشمندان اسلامی با آرای گوناگون در رفع این تعارض کوشیدهاند. در پژوهش پیشرو که به روش تحلیلی و دادهپردازی توصیفی انتقادی و با انگیزه تبیین دقیق ماهیت اضلال الهی انجام یافته، رویکرد عقلی دو مکتب شیعی و معتزلی از نگاه علامه طباطبایی و جارالله زمخشری بررسی و تحلیل شده است. هر دو اندیشمند، اضلال خداوند را عدم ایصال به مطلوب، عدم لطف، واگذاشتن در مسیر گمراهی و مجازات عملکرد سوء و اختیاری انسان بیان کردهاند؛ اما علامه با نگاهی فلسفی و دقیق، این فرایند را تبیین کرده است. علامه در خصوص حوزه اختیار انسان در افعال اختیاری، آموزه «امر بین الامرین» را منطبق بر مبانی هستیشناسی اسلامی میداند و در مقابل، زمخشری «تفویضی» میاندیشد؛ اما در مسیله اضلال الهی که نتیجه قهری سوء اختیار انسان است و حوزه فعل الهی بهشمار میرود، نزاعی نداشته، آن را منافی با اختیار آدمی و عدل الهی نمیدانند. چگونگی استدلال و تطبیق آرای ایشان در این جستار، بهروشنی بررسی شده است.
The subject of attributing of man to God is raised in the verses of the Holy Qur'an. At first glance, this seems to be inconsistent with divine justice and man’s free will; therefore, Muslims thinkers have tried to resolve this conflict presenting various opinions. Using this study which based on descriptive-critical data processing, aims at explaining the exact meaning of divine misguidance and examining, the intellectual approach adopted by Shiite and Mu'tazilite schools in the light of "Allameh Tabatabai" and "Jarullah Zamakhshari’s views". Both thinkers hold that divine misguidance is represented in not on forwarding to the desired objective, lack of grace, one in the wrong way, for punishment man’s misconduct and man’s freedom of choices; but Allameh has explains through process with a precise philosophical and view. Regarding the area of man’s free will in voluntary actions he considers the doctrine that man’s action is something “between determination and free will” to be in agreement with Islamic ontological principles. On the other hand, Zamakhshari thinks man has free will in actions. They, however, do not have difference of opinion over the question of divine misguidance which is inevitable result of man’s bad choice and is considered within the domain of divine action and they do not consider this question to be contrary to human free will and divine justice. This article clearly examines how to prove and compare the views of the two thinkers.
خلاصه ماشینی:
ایشان ذیل آیة «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُون» (نحل:93)، اضلال الهی را کیفر معصیت انسان، و ادامة آیه را قرینه و مؤیدی بر نظر خود ميداند و معتقد است كه عبارت «وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» براى دفع این توهم است كه مستند بودن هدايت و ضلالت به خداوند، اختيار انسان را باطل مىكند.
وي در تحلیل آیة «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَاما الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ اما الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ماذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِه كثیراً ویَهْدى بِه كثیراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين» (بقره:26) مینویسد: «اسناد اضلال به خدای تعالی، اسناد فعل به سبب است؛ زیرا هنگامی که خدا مثل زد، پس بهسبب آن گروهی گمراه و گروهی هدایت شدند، خداوند سبب ضلالت و هدایت آنان شده است» (زمخشری، 1987، ج 1، ص118ـ119).
زمخشری ذیل آیة «إِنَّ اللَّهَ لا يَسْتَحْيي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلاً ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَاما الَّذينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ اما الَّذينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ ماذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلاً یُضِلُّ بِه كثیراً ویَهْدى بِه كثیراً وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقين» (بقره: 26) مینویسد: «اسناد اضلال به خدای تعالی، اسناد فعل به سبب است؛ زیرا هنگامی که خدا مثل زد، پس بهسبب آن گروهی گمراه و گروهی هدایت شدند، خداوند سبب ضلالت و هدایت آنان شده است» (زمخشری، 1987، ج 1، ص118ـ119).