چکیده:
نخستین اصلِ کلامی، فلسفی و عرفانیِ موردِ اجماعِ قاطبهی مسلمانان و جملهی پیروانِ ادیانِ ابراهیمی، اصلِ توحید است که بیگمان، باور به این اصلِ خدشهناپذیر، محصولِ حقیقتِ وحدت است که بر سراسرِ هستی، حکمرانی میکند؛ لکن این مسأله را نمیتوان نادیده گرفت که حصولِ معرفتِ تامّ نسبت به این قاعدهی متقن و بنیانِ مستحکم، امری بهمراتب، صعبالوصول و دیریاب است و به گواهیِ عقل و نقل، تنها، بهرهی اوحدیِّ از اولیای الهی گشته است؛ و به بیانِ دقیقتر و مطابق با فرمودهی عرفای شامخِ ممالکِ اسلامی و مناطقِ ایمانی، وجهِ اتمّ و صورتِ اصحِّ توحید، در یدِ اختیار و حدِّ اقتدارِ انسانِ کاملِ اکمل، یعنی جنابِ ختمیمرتبت است. به باورِ اندیشمندانِ اسلامی، شناختِ مرزِ میانِ وحدتِ احدی با وحدتِ عددی، از عهدهی غالبِ آحادِ بشر خارج است؛ و آنچه که اربابِ معرفت از آن با عنوانِ فناء فی الله یاد میکنند، در واقعِ امر، استغراق در اقیانوسِ ناپیداکرانِ وحدتِ احدی است؛ وحدتی که خدای واحدش، به هیچ وجهِ من الوجوه، قبولِ ثانی نمیکند. مقاله ی حاضر، عهدهدارِ بررسیِ موضوعِ مذکور در آثارِ فریدالدین محمّد عطار نیشابوری است.
The first consensually accepted theological, philosophical, and mystical principle among all Muslims and followers of Ibrahim’s religion is monotheism, and the belief in this unaltered principle, is undoubtedly the product of the truth of monotheism that governs all the existence. However, it should not be ignored that ultimate knowledge about this solid and integrated principle is hardly achievable and rarely attainable, and according to the beliefs and sayings of all distinguished mystics of Islamic countries the perfect manifestation and the most justified form of monotheism is merely in the authority of the Perfect Man ever, who is the Excellency of the Master of Prophets, Mohammad (PBUH). On the belief of Islamic thinkers the knowledge about the boundaries between oneness unity and multiple unity is out of the toleration and understanding of all human beings; and what the knowledgeable masters believe as the “annihilation in God”, is indeed drowning in unbounded ocean of oneness unity; the unity that its only God will not let a twin whatsoever. The present research is undertaking the study of the monotheism in Farid-al-din Mohammad Attar Nisaburi’s works.
خلاصه ماشینی:
از وحدت عددي تا وحدت احدي تحليل ديدگاه عطار نيشابوري در باب حقيقت توحيد حميدرضا شيرعلي ١، دکتر ملک محمد فرخ زاد٢ شماره٣٦، تابستان ١٣٩٧ تاريخ دريافت :٩٦/٠٧/٢١ تاريخ پذيرش :٩٧/٠٢/١٩ چکيده نخستين اصل کلامي،فلسفيوعرفانيمورداجماع قاطبه يمسلمانان وجمله يپيروان اديان ابراهيمي،اصل توحيداست که بيگمان ،باوربه اين اصل خدشه ناپذير،محصول حقيقت وحدت است که برسراسرهستي،حکمراني ميکند؛لکن اين مسأله رانميتوان ناديده گرفت که حصول معرفت تام نسبت به اين قاعده يمتقن وبنيان مستحکم ،امريبه مراتب ،صعب الوصول وديرياب است وبه گواهي عقل ونقل ،تنها،بهره ي اوحدي ازاوليايالهي گشته است ؛وبه بيان دقيق ترومطابق بافرموده ي عرفاي شامخ ممالک اسلامي ومناطق ايماني، وجه اتم وصورت اصح توحيد،دريداختياروحداقتدارانسان کامل اکمل ،يعني جناب ختمي مرتبت است .
»(حسن زاده آملي،١٣٧٩،٢٠٢) بااين اوصاف ،ترديدينميماندکه ادراکحقيقت توحيدوفهم واقعيت وحدت ،تنهادر اختياروجودياست که باازاله ي جمله ي علامات انيت ،قدم برآستان احديت نهاده است : «مرادازتوحيدقرآنيوانسانياسلامي،توحيدصمدياست که موضوع حکمت متعاليه و صحف عرفانيومطلوب اوليايالهياست ،پس بايددولت اين توحيد،که سفرايالهي، مناديآن بودند،پياده شود،نه توحيدعددي،که هيچ پيامبرووصيووليوحکيم الهي به آن تفوه نکردوازآن سخن نگفت .
»(جواديآملي،١٣٧٥،بخش دوم ازجلددوم ،١٥) پروردگارمتعال ،درعين وحدت ،عالم به همه ي کثرات عالم است :(أحصيکل شيءعددا) (جن :٢٨)اين نکته رابايددانست که علم حضرت حق ،تبارکوتعالي،به کثرات ،ناقض وحدت الهينيست .
اين اسم مبارک،آرايش سرمد قرآن کريم است :﴿قل هوالله أحد﴾(اخلاص :١)ودرادعيه و مناجات هاياسلامينيزآمده :«اللهم إنياسالک باسمک يااحدياواحد»(مفاتيح الجنان ، دعايجوشن کبير)؛«سبحانک ياواحدتعاليت ياأحد»(همان ،دعايمجير)احديعنيذات واحديکه ثاني نميپذيرد؛بعض وجزءوعضونداردوازاعدادواختلاف وتکثر،مبراست : «الاحدمعناه انه واحدفيذاته ليس بذيابعاض ولااجزاءولااعضاء،ولايجوزعليه الاعداد والاختلاف »(ابن بابويه ،١٣٩٠،٢٧٦) احديت خدايسبحان ،بساطت ذات اوست ؛ذاتيکه مرکب ازصفات متکثره نيست : «همين که واجب الوجود،تعالي،حقيقت وجوداست ،حقيقتيصرف وبدون ثاني،براي اثبات وحدت حقه ي اوکافياست ؛وحدتيکه حتيفرض راه يافتن کثرت رادرآن نميتوان کرد؛زيراهرچه رابه عنوان ثانيبرايآن فرض کنيم ،به آن بازميگردد،چون امتيازيازيکديگرندارند.