چکیده:
انسانها از وطن خود، به وطنی دیگر میروند و در آنجا اقامت میکنند: این تعریفی ساده از یک موضوع پیچیده است. حضور این افراد در کشور دوم، نوعی از ادبیات را خلق میکند که اصطلاحاً «ادبیات مهاجرت»[1] نامیده میشود. این ادبیات را یا خود مهاجران، و یا نویسندگان کشور دوم خلق کرده و چون آیینه، جنبههای مختلف زندگی مهاجران و نوع برخورد جامعة میزبان با آنها را منعکس میکنند. یکی از راههایی که میتوان بهخوبی نوع مواجهة جامعة مقیم با مهاجران و شیوة تحقیر مهاجران توسط آن را دریافت، مراجعه به آثار هنری و ادبی آن جامعه است. حضور مهاجران افغانستانی در ایران، موجب عکسالعمل جامعة ایرانی نسبت به آنها شده و این موضوع در آثار ادبی و هنری ایرانیان نمود پیدا کرده است. بررسی سه نمایشنامة: خروس (محمد رحمانیان)، بیشیر و شکر (حمید امجد) و بدون خداحافظی (نغمة ثمینی) نشان میدهد: اولاً، نویسندگان ایرانی نسبت به حضور افغانها در کشور خود توجه نشان دادهاند و بر اساس این حضور آثاری را خلق کردهاند، و ثانیاً، شکل و محتوای این آثار نشان دهندة نوع نگاه مبتنی بر نظریة پسااستعماری و نیز دید تحقیرآمیز بخشی از جامعة ایرانی نسبت به مهاجران افغانستانی است.
[1] Migrant Literature
People go from one homeland to another and live there: this is a simple definition of a complex subject. The presence of these people in a second country creates a kind of literature, which is called "immigration literature". This literature was created either by the immigrants themselves or by the authors of the second country and, as a mirror, reflects the various aspects of the immigrants' lives and the way the host society treats them. One of the ways to understand the type of confrontation of a resident community and the way in which it humiliates immigrants is to refer to the art and literature of that community. The presence of Afghan immigrants in Iran has caused the reaction of the Iranian society towards them and this issue has been reflected in Iranian literary and artistic works. A review of three plays: Rooster (Mohammad Rahmanian), Without milk and sugar (Hamid Amjad) and Without Saying Goodbye (Naghmeh Samini) shows that, first, Iranian writers have paid attention to the presence of Afghans in their country and The basis of this presence is the creation of works, and secondly, the form and content of these works reflect the kind of view based on postcolonial theory and also the contemptuous view of a part of Iranian society towards Afghan immigrants.
خلاصه ماشینی:
بازنمایی مهاجران افغانستانی در نمایشنامه های معاصر ایرانی با رویکرد پسااستعماری١ (موردپژوهی: گزیده ای از آثار محمد رحمانیان ، حمید امجد و نغمه ثمینی) مجیدسرسنگی ٢*،امین نجفی 3 چکیده انسان ها از وطن خود، به وطنی دیگر میروند و در آن جا اقامت میکنند: این تعریفی ساده از یک موضوع پیچیده است .
حضور مهاجران افغانستانی در ایران ، موجب عکس العمل جامعۀ ایرانی نسبت به آن ها شده و این موضوع در آثار ادبی و هنری ایرانیان نمود پیدا کرده است .
بررسی سه نمایشنامۀ: خروس (محمد رحمانیان )، بیشیر و شکر (حمید امجد) و بدون خداحافظی (نغمۀ ثمینی) نشان میدهد: اولا، نویسندگان ایرانی نسبت به حضور افغان ها در کشور خود توجه نشان داده اند و بر اساس این حضور آثاری را خلق کرده اند، و ثانیا، شکل و محتوای این آثار نشان دهندٔە نوع نگاه مبتنی بر نظریۀ پسااستعماری و نیز دید تحقیرآمیز بخشی از جامعۀ ایرانی نسبت به مهاجران افغانستانی است .
مانند دیگر تحقیقاتی که دربارٔە نحؤە نمایش حضور مهاجران افغانستانی در هنرهای دیگری مانند «سینما» انجام شده است ، این پژوهش نیز میکوشد با بررسی تعدادی از نمایشنامه های نویسندگان معاصر ایرانی، به این شناخت دست یابد که ادبیات نمایشی معاصر ایران چگونه با موضوع مهاجران افغانی برخورد کرده است .
برای دریافت این گونه نگاه باید لابه لای آثار فرهنگی نژاد حاکم را جست وجو کرد؛ همان طور که سعید، تاریخ و ادبیات غرب را بررسی و تحلیل کرده است .