چکیده:
دردنیای امروزی همگام با فرآیندهای جهانی سازی، رشد سازمان های مجازی، توسعه ی روابط سازمانی منعطف وکاهش نیاز به نظارت مستقیم، نیاز به تحقیق درخصوص اعتماد توسعه یافته است. در پژوهش حاضرکه بر اساس هدف، کاربردی و برحسب روش اجرا توصیفی- همبستگی است به مطالعه اعتماد بین فردی (با دو عنصر باورهای اعتمادی و رفتارهای اعتمادی) درمیان کارکنان سازمان تامین اجتماعی پرداخته شده است. در قدم اول مولفه های رفتاراعتمادی شامل تعهد به مافوق، حل تعارض، سازگاری، تشریک مساعی و عملکرد شغلی طی سه دور نظرسنجی دلفی شناسایی و تبیین شدند. مدل یابی معادلات ساختاری روی داده های حاصل از 175پرسش نامه گردآوری شده ازکارکنان شاغل در ادارات کل تامین اجتماعی کشور نشان داد: وجود باورهای اعتمادی مثبت درکارکنان (نسبت به مورد اعتماد بودن دیگران) اثرمثبت مستقیم بر رفتاراعتمادی آنان دارد. همچنین، سطح اعتمادبین فردی کارکنان بالاتر از متوسط برآوردگردید. ازسوی دیگر، متغیرهای سطح تحصیلات و فاصله محل خدمت دور از مرکز بررفتارهای اعتمادی کارکنان ازلحاظ آماری اثرگذار شناخته شدند.
Nowadays along with the processes of globalization, the development of virtual organizations, the development of flexible organizational relationships and reducing the need for direct supervision, The need for research on trust is also developed. The current research that according to aim is an aPPlied with descriptive- correlation aPProach - to study the correlation between interpersonal trust (with two elements: the trusting beliefs and trusting behaviors) among employees in social security organization is paid.The first step behavioral components of trust include job performance, adjustment, commitment to superior, collaboration and conflict resolution ability during three rounds of the Delphi survey identified and explained. Structural Equation Modeling on data collected from 175 questionnaires of employees in the Social Security organization showed: the existing positive trusting Beliefs in employees (about trustworthiness others) have a direct positive effect on their trusting behaviors and the level of interpersonal trust above the mean was calculated. On the other hand, the impact of education and distance from center on trusting behaviors of employees were considered statistically significant.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضرکه براساس هدف، کاربردي و برحسب روش اجرا توصيفي- همبستگي است به مطالعه اعتماد بين فردي (با دو عنصر باورهاي اعتمادي و رفتارهاي اعتمادي) درميان کارکنان سازمان تامين اجتماعي پرداخته شده است .
مدل يابي معادلات ساختاري روي داده هاي حاصل از ١٧٥پرسش نامه گردآوري شده ازکارکنان شاغل در ادارات کل تامين اجتماعيکشور نشان داد: وجود باورهاي اعتمادي مثبت درکارکنان (نسبت به مورد اعتماد بودن ديگران) اثرمثبت مستقيم بر رفتاراعتماديآنان دارد.
پژوهش گردربررسي حاضر، با اتکا به نظريه رفتاربرنامه ريزي شده ، مدل مفهومي خود از اعتمادبين فردي را (با دوعنصر باور و رفتاراعتمادي) ترسيم نمود وچون بيشترمطالعه هاي اعتماد، متوجه سنجش باوربه موثق / معتمدبودن فردمورداعتماد بوده است (ديتزودن هارتوگ،٢٠٠٦: ٥٧٢)، شناسايي مولفه هاي رفتاري اعتماد دردستورکارپژوهش قرارگرفت .
پيشينه ي تجربي ويدوتو وهمکاران (٢٠١٢) ابعادمورد اعتمادبودن را در٣٦دانشجوي دانشگاه پادواايتاليا بررسي کردند نتايج نشان داد: چهار بعد باورهاي اعتمادي (صلاحيت ، خيرخواهي، صراحت وقابل پيش بيني بودن) نقش مهمي درقضاوت براي اعتماد دارند.
مدل مفهومي پژوهش پژوهشگر، با الهام از بررسي ديتزودن هارتوگ (٢٠٠٦)، مطالعه فراتحليلي کال کوييت و همکاران (٢٠٠٧) ومدل ماير وهمکاران (١٩٩٥) که اعتماد ورفتار از روي اعتماد را جداي ازهم مي دانند (ديتز وهمکاران، ٢٠١٠) ومطابق مدل مک نايت ، کامينگ وچرواني(١٩٩٨) که باور راعنصرکليدي اعتماددانستند که دررفتارهاي اعتمادي به ثمرمي نشيند (ويدوتو وهمکاران،٢٠١٢)، با اين پيش فرض که رفتار، به عنوان پيامدواقعي اعتماد، از باورناشي مي شود (ديتز و همکاران، ٢٠١٠)، براي متغير اعتمادبين فردي دوعنصر باوراعتمادي و رفتاراعتمادي را درنظرگرفت .