چکیده:
هدف اصلی این مطالعه برآورد هزینههای جانبی برداشت بیرویهی آب زیرزمینی و تعیین عوامل موثر بر آن در شهرستان ممسنی است. آمار و اطلاعات مورد نیاز از 135 نفر از کشاورزان بخش رستم شهرستان ممسنی از طریق نمونهگیری تصادفی فراهم شد. نخست احتمال شرطی و سپس تمایل به پرداخت نهایی کشاورزان در سرمایهگذاری برای حفر چاه و یا افزایش عمق چاههای قبلی به عنوان تقریب نزدیکی از هزینهی جانبی منفی با استفاده از الگوهای لاجیت و توبیت برآورد شد. نتایج نشان داد تمایل به پرداخت کشاورزان برای سرمایهگذاری در حفر چاه برای برداشت آب، بیانگر میزان اثرات جانبی منفی بالایی است که کشاورز با برداشت بیرویهی آب زیرزمینی بر جامعه تحمیل میکند و غیرقابل جبران است. همچنین بیشترین تاثیر را متغیرهای اعتبارات، اندازهی دارایی، نسبت سطح آبیاری شدهی محصولات جالیزی و سبزی و سپس نسبت سطح آبیاری شدهی غلات بر تمایل به پرداخت کشاورزان برای سرمایهگذاری و یا اثرات جانبی منفی داشت. این بیانگر آن است که با وجود کمآبی، الگوی کشت به سمت محصولاتی با نیاز آبی بالا و به تقریب سودآور تغییر یافته است. همچنین سطح آستانهای از دارایی که کشاورز تمایل پیدا میکند بعد از این سطح در حفر چاه سرمایهگذاری کند، 76/ 4 هکتار تعیین شد. بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که سیاستهای دولت در زمینهی آسانسازی عرضهی آب، منجر به افزایش اثرات جانبی منفی شده است. به سخن دیگر، در صورتی که سیاستگذاریها ناهماهنگ بوده و همزمان با افزایش سیاستهای حمایتی بخش کشاورزی، سیاستهای حفاظت از منابع آب دنبال نشود، پیآمدی به جز تخریب منابع نخواهد داشت.
This study investigates externality costs of groundwater overexploitation and its determinants in Mamasani a county of Fars province in Iran. Conditional probability and farmer's marginal willingness to pay on investment for drilling well and/or increasing depth of existence wells as the proxy for negative externality costs were estimated applying Logit and Tobit models to data collected from 135 farmers in the region. The results showed that farmer's willingness to pay for investment of drilling well and/or increasing depth of wells for extraction of water impose relatively high quantity of negative externality costs that farmer's imposes to the society through irregular exploitation of groundwater. Also, the results revealed that credit, size of holding, ratio of irrigated area under vegetables and patch, and ratio of irrigated area under cereals have the highest effects on either farmer's willingness to pay to invest or on negative externality costs. This indicates that despite water scarcity, crop pattern has changed towards high water intensive and profitable crops. Also, the threshold level of holding after which a farmer is willing to invest in drilling well was determined to be 4.76 hectares. Accordingly, it can be concluded that government policy in the field of facilitating water supply has resulted to increasing negative externality cost. In other word, water conservation policies will lead to more destruction of resources if policies are uncoordinated and resource conservation polices are not considered as agricultural supporting polices are performed.
خلاصه ماشینی:
احتمال شرطی برداشت بیش از حد از منابع آب زیرزمینی با حفر چاههای اضافی و یا افزایش عمق چاههای قبلی واکنشی به اثرات جانبی منفی است که به وسیله ی الگوی لوجیت اندازهگیری شد: Z=A+∑βiXi (1) که [(Pi−١)/Z=Ln]Pi ،Pi ، احتمال سرمایه گذاری در حفر چاههای اضافی یا افزایش عمق چاه به وسیله ی کشاورزان به عنوان متغیر وابسته و Xi متغیرهای مستقل هستند که در زیر تعریف شدهاند: X١، نسبت سطح آبیاری شده برای غلات در بعد از مداخله به دورهی قبل از مداخله ؛ X٢، نسبت سطح آبیاری شده برای محصولات صیفی ، سبزی و جالیز در بعد از مداخله به دورهی قبل از مداخله ؛ X٣، نسبت سطح آبیاری شده برای باغهای میوه (محصولات دایمی ) در بعد از مداخله به دورهی قبل از مداخله ؛ X٤، نسبت سطح آبیاری شده برای دیگر محصولات (کنجد، ماش، عدس و ...
از طرفی از بین متغیرهای معنادار شده، تنها متغیر نسبت سطح آبیاری شده برای دیگر محصولات (کنجد، ماش، عدس، نخود و لوبیا) در بعد از مداخله به دورهی قبل از مداخله (X٤)، با متغیر وابسته یعنی احتمال سرمایه گذاری در حفر چاه آب برای برداشت بیش از حد آب رابطه ی منفی نشان می دهد.
نسبت کل سطح آبیاری شدهی خالص در بعد از مداخله به دورهی قبل از مداخله (X٥)، نیز در مجموع نشان داد که هرچه این نسبت بالا باشد به ازای هر یک درصد افزایش ، کشاورز احتمال سرمایه گذاری در حفر چاه آب برای برداشت بیش از حد را به میزان ٣/٠٤ درصد افزایش می دهد.