چکیده:
نسبت دانش کلام با تاریخ، مخصوصا بررسی نقش دانش کلام در سیرهپژوهی معصومان، بحثی مهم در حوزه تاریخپژوهی بهشمار میآید. در این نوشتار براساس روش عقلی تحلیلی، ذوابعاد بودن پدیدههای تاریخی، حضور سلسله علل غیبی در تحولات تاریخی، و لزوم لحاظ کردن اصول موضوعه وچارچوب نظری در علوم بهعنوان ادله جواز نقشآفرینی علم کلام در تاریخپژوهی تبیین شدند؛ آنگاه ضرورت تاثیرگذاری نظاممند علم کلام بر تاریخپژوهی اثبات شده و معیار تاثیرگذاری کلام بر تاریخ تبیین گردید و ترجیح ارزش معرفتشناختی بهعنوان معیار تاثیرگذاری گزارههای کلامی بر گزارههای تاریخی معرفی شده، برایناساس درصورتیکه گزاره کلامی یقینی، ولی گزاره تاریخی غیریقینی باشد یا گزاره کلامی ظنی، ولی گزاره تاریخی احتمالی باشد (یعنی پنجاه درصد یا کمتر از آن احتمال صدق داشته باشد)، یا هر دو ظنی یا احتمالی باشند، ولی احتمال صدق گزاره کلامی بیش از گزاره تاریخی باشد، گزار، کلامی بر گزاره تاریخی ترجیح داده خواهد شد.
The relationship between theology and history, especially the role of theology in the study of the biography of the infallibles, is an important discussion in historiography. Using a rational-analytical method this paper studies the multidimensionality of historical phenomena, the presence of a series of unseen causes in historical developments and the need to pay attention to the axioms and the theoretical framework in science as evidence for the role of theology in historiography. In the next step, the necessity of systematic influence of theology on historiography was proved, the criterion of the influence of theology on history was explained and the preference of epistemological value was introduced as a criterion for the influence of theological propositions on historical propositions. Accordingly, the verbal propositions will be preferred to historical propositions, if the theological proposition is certain, but the historical proposition is uncertain; or the verbal proposition is suspicious but the historical proposition is probable (it means there is a 50% or less 50% chance of being true); or both are suspicious or probable, but the verbal proposition is more likely to be true than the historical proposition.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار براساس روش عقلی ـ تحلیلی، ذوابعاد بودن پدیدههای تاریخی، حضور سلسله علل غیبی در تحولات تاریخی، و لزوم لحاظ کردن اصول موضوعه وچارچوب نظری در علوم بهعنوان ادلۀ جواز نقشآفرینی علم کلام در تاریخپژوهی تبیین شدند؛ آنگاه ضرورت تأثیرگذاری نظاممند علم کلام بر تاریخپژوهی اثبات شده و معیار تأثیرگذاری کلام بر تاریخ تبیین گردید و ترجیح ارزش معرفتشناختی بهعنوان معیار تأثیرگذاری گزارههای کلامی بر گزارههای تاریخی معرفی شده، برایناساس درصورتیکه گزارۀ کلامی یقینی، ولی گزارۀ تاریخی غیریقینی باشد یا گزاره کلامی ظنی، ولی گزارۀ تاریخی احتمالی باشد (یعنی پنجاه درصد یا کمتر از آن احتمال صدق داشته باشد)، یا هر دو ظنی یا احتمالی باشند، ولی احتمال صدق گزاره کلامی بیش از گزارۀ تاریخی باشد، گزار، کلامی بر گزارۀ تاریخی ترجیح داده خواهد شد.
در نتیجه، دستاوردهای علم کلام در مورد ویژگیهای پیامبران و امامان( در گزارش و تحلیل رفتار آنان توسط مورخان تأثیر مستقیم دارد؛ برای نمونه، وقتی در علم کلام قدرت اعجاز پیامبران اثبات شود، گزارش شقالقمر (یعنی دو نیم کردن ماه) توسط پیامبر خاتم(، در منابع تاریخی در صورت اعتبار سند و صحت دلالت، نزد مورخان شیعه گزارشی معتبر و ممکن خواهد شد؛ ولی نزد مورخان سکولار گزارشی مخدوش و غیرممکن شمرده میشود.
برای نمونه، اگر یکی از دو گزارۀ متعارض کلامی و تاریخی یقینی باشد، بر گزارۀ ظنی یا احتمالی دیگر مقدم داشته ميشود؛ یا اگر یکی از دو گزاره متعارض ظنی و دیگری احتمالی باشد (مقصود از گزاره احتمالی، گزارهای است که از لحاظ ارزش معرفتشناسانه پنجاه درصد یا کمتر از آن احتمال صدق و مطابقت با واقع دارد)، یا در این صورت، دلیل ظنی بر احتمالی مقدم ميگردد؛ چنانکه یکی از راههای رفع تعارض بین دلیل عقلی و نقلی نیز ترجیح معرفتشناسانه است.