چکیده:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی ادراک دانشجویان و مدرسان نسبت به درس و تکالیف آمار اجرا شد. شرکتکنندگان شامل 14 مدرس و 29 دانشجوی درس آمار در مقطع کارشناسی رشتههای علوم رفتاری و علوم اجتماعی دانشگاه تهران بودند. این گروه به روش هدفمند قضاوتی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمهساختاریافته قرار گرفتند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد که محور سودمندی در قالب مضامین سازماندهنده «سودمندی درونزاد»، «سودمندی برونزاد»، «نبود سودمندی»، «کاهش سودمندی» و «افزایش سودمندی» بازنمایی میشوند. مدرسان و دانشجویان بر وجود مشکلات و نبود ادراک سودمندی توسط دانشجویان توافق دارند. با این حال، نوع نگاه به سودمندی، منشأ و راهبردهای ایجاد آن از دیدگاه شرکتکنندگان دو گروه بسیار متفاوت است. بر اساس یافتهها در همه مضامین، میان ادراک مدرسان و دانشجویان تفاوت وجود داشته و در آن شکاف محسوسی دیده میشود. وجود این تمایز میتواند زمینهساز سلب مسئولیت، ناهماهنگی و تضادهای احتمالی در فرایند یادگیری شده و برونداد مطلوب را ناممکن کند. بر پایه نتایج به دست آمده، تعامل دانشجویان و مدرسان آمار در دو سطح درگیری عملی و تبادل نظر ضروری مینماید.
This study was conducted to qualitatively investigate perceptions of students and instructors of tasks and lessons of statistics. Participants were 14 instructors and 29 BA students of statistics courses in behavioral and social sciences at the University of Tehran. They were selected through purposive judgmental sampling method and, next, they were exposed to semi-structured interviews. The thematic analysis revealed that usefulness axis was reflected in terms of such organizing themes as “endogenous usefulness”, “exogenous usefulness”, “lack of usefulness”, “reduction of usefulness”, and “promotion of usefulness”. Instructors and students agreed that students suffered a lack of perceived usefulness. However, they disagreed on its nature, origin, and strategies. In all themes, students and instructors exposed different perceptions. This gap might result in irresponsibility, inconsistency and probable conflict in the learning process. Besides, it could prevent desired outcomes. According to these results, students and instructors should interact in practical engagement and exchange of ideas.
خلاصه ماشینی:
با اين حال ، پرسش هاي بسياري همچنان باقي است ؛ آيا کلاس هاي آمار به طور کلي براي دانشجويان (با در نظر گرفتن هزينه ها و انرژي صرف شده ) بازده قابل توجهي دارد؟ مدرسان و دانشجويان کلاس آمار درباره دستاوردهاي تکاليف آمار چه نظري دارند؟ دانشجويان از اين درس چه انتظاري دارند و اين انتظار به چه شکل برآورده مي شود؟ اين پرسش ها عموما حول مفهوم سودمندي قرار ميگيرند.
Cross, Schmitt, & Scott 2.
Tabachnik, Miller, & Relyea 6.
Brundiers, Wiek, & Redman 5.
اين ادراک اگرچه به صورت باز مورد بررسي قرار ميگيرد، اما مدل زير بنايي تطبيق بينش هاي متفاوت به مسائل واقعي پژوهش و سطوح متفاوت ادراک سودمندي در مدرسان و دانشجوهاي درس آمار است .
Namey, Guest, Thairu & Johnson 3.
جدول (٦) کدهاي پايه محور سودمندي به ترتيب فراواني (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) همان گونه که ديده ميشود در ميان تمام مصاحبه هاي مدرسان و دانشجويان «اشاره کلامي به سودمندي توسط مدرس »، «انگيزه پاس کردن »، «آمار براي کنکور ارشد»، «آمار براي پژوهش »، «لزوم درک کاربرد تکليف »، «نگاه فرمولي در مقابل نگاه کنشي»، «لذت دانشجو از کار عملي »، «تمرينات محاسباتي»، «بيفايده بودن آمار» و «نياز پژوهشي در آينده » پرتکرارترين کدهاي پايه بودند.
اين پژوهش با نگاه اکتشافي به دنبال بررسي ابعاد سودمندي در دانشجويان و مدرسان درس آمار است .
در اين پژوهش ، نبود ادراک سودمندي در دانشجويان ازنظر خود آنها و از نظر مدرسان بسيار نمايان بود.
Phalet, Andriessen & Lens 3 Husman, McCann & Crowson .
Parametric link models for knowledge transfer in statistical learning.
International Journal of Educational Research, 33 (7), 777-799.