چکیده:
پژوهش حاضر با دیدی غیر آسیبشناسانه با رویکرد کیفی صورت گرفته است و از این رو ابزار گردآوری دادههای پژوهش، روش مصاحبه عمیق بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر افرادی هستند که در یک برهه از زندگیشان و به طور ویژه در دوران جوانی دانشجو بودهاند. نمونهگیری نظری هم در بین این افراد تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفته است. به این ترتیب دانشجویان که قشر جوان اجتماع به شمار میروند به عنوان جامعه آماری انتخاب شدهاند چرا که این قشر در هر دورهی زمانی مهمترین عنصر بازتولیدکننده جامعه به شمار میروند و در ضمن در مقایسه با سایر اقشار جامعه، نوخواهی از خصیصههای این قشر است و همیشه در صف مقدم تحولات و نوگرایی هم هستند و همگام با تحولات جامعه نیز زندگی-شان را سازماندهی میکنند. بر این اساس در این مطالعه که چگونگی تحول مفهوم خانواده است و در بین کسانی صورت گرفته است که در دهههای 60، 70، 80 دانشجو بودهاند به این نتیجه دست یافته که پیکربندی خانواده ایرانی در این سه دهه از درون و بیرون دچار تحولاتی شده است. تحولاتی از قبیل شکل-گیری کانال جدید تعاملات درخانواده، تغییرات کیفی در روابط خانوادگی و... که در نتیجه آنها پوستهای از خانواده ایرانی باقی مانده است. بر اساس این یافته اصلی پژوهش، در سیر تحول مفهوم خانواده «عینیتها» و «ذهنیتها» در مورد خانواده متحول گشته و این تحول از تطابق کامل عینیتها و ذهنیتها تا دو شاخه شدن-شان را شامل میشود و مطابق هم نیستند.
The present study was conducted with a non-pathological view with a qualitative approach. The statistical population of the present study is people who have been students at some point in their lives, especially in their youth. Theoretical sampling has been done among these people until they reach theoretical saturation. In this way, students who are the young strata of society have been selected as a statistical community because this stratum is the most important reproductive element of society in any period of time and are always at the forefront of change and modernity and keep pace with change. Society also organizes their lives. Accordingly, in this study, which is how the concept of family has evolved and has been done among those who were students in the 60s, 70s, 80s, it has been concluded that the configuration of the Iranian family in these three decades has undergone changes from inside and outside. Has been. Developments such as the formation of a new channel of family interactions, qualitative changes in family relationships, etc., as a result of which a shell of the Iranian family remains. Based on this main finding of the research, in the course of the evolution of the concept of family, "objects" and "mentalities" about the family have changed, and this change includes from the complete conformity of objects and mentalities to their bifurcation and are not compatible. .
خلاصه ماشینی:
conceptualization در حقیقت در پژوهش حاضر ما نیز به ضرورت مطالعه روابط خانوادگی و الگوهای شکل گرفته از خانواده در طی سه دهه اخیر در ایران رسیدهایم و در چارچوب این ضرورت، میخواهیم ببینیم تجارب و روابط خانوادگی که در تحولات هویت های شخصی و گروهی مهم اند و به واقع ارائه دهنده منابع مادی و عاطفی هستند (٣ :٢٠٠٥ ,McKie et al) در ایران به کجا رسیدهاند که با توجه به مرکزیت خانواده و زندگی خانوادگی و علاقه ما به مهم شمردن نهاد خانواده، منطقا انتظار میرود مطالعه زندگی خانوادگی و دریافت تلقی ما از معنای خانواده در جامعه مهمترین بخش از تحقیقات مطالعات فرهنگی را تشکیل دهد؛ ناگفته نماند که سرمایه گذاری برای شناخت مفهوم و معنای خانواده در اثر تحولات گوناگون در جوامع مختلف بویژه در کشورهای در حال توسعه منجمله در ایران، ارزش مضاعفی دارد، چرا که امروزه با توجه به ارتباطهای عاطفی در خانواده و منزلت آن، از «خانواده درمانی ١» به عنوان روشی برای حل برخی از مسائل سخن به میان میآید.
نظم هنجاری ١ که در ازدواج حالتی تحمیلی پیدا میکرد و بصورت یک نظم با ثبات و با دوام در طول زندگی ادامه مییافت اینک حاکمیت خود را از دست داده و افراد به عنوان شخصیت های مستقل برای خود این حق را قائلند که در مورد مسائل و موضوعات خانواده اظهار نظر کنند، پس گفتگو و مذاکره روشی منطقی برای تصمیم گیری در این زمینه است که هر یک از اعضاء خانواده چه رابطه ای با دیگری داشته باشد و کیفیت این رابطه چگونه باشد و تا چه زمانی دو طرف حاضرند این نوع رابطه را ادامه دهند؟ این موضوع تنها منحصر به رابطه زن و شوهر نیست بلکه رابطه فرزندان با والدین شان را نیز شامل میشود بطوریکه اقتدار پدری و حاکمیت مطلق او بر خانواده اینک به گفتگوی بین والدین و فرزندان تبدیل شده و آنها دیگر خود را در موقعیت نازلتری نسبت به والدین خویش نمیدانند (ریبنز مک کارتی و ادواردز، ١٣٩٠: .