خلاصه ماشینی:
معني تلميح در دايرة المعارف فارسي نيز چنين آمده است : 7 «تلميح [ ســبک نگريستن ]، در علم بديع ، براي اثبات سخن خويش به داستان مشهور يا آيه اي يا حديثي يا مثلي معروف اشــاره کردن ، يا اصطلاحــات برخي ازعلوم را آوردن ؛ ماننداين بيت سعدي : «سحر سخنم در همه آفاق برفته است ليکن چه کند با يد بيضا که تو داري » که اشــاره دارد به معجزه حضرت موسي (ع ) که دست خود در گريبان فرومي برد و چون بر مي آورد مانند ستاره اي مي درخشيد».
«تلميح را تمليح نيز گفته اند و تمليح در لغت ، نمک بســيار در طعام کردن اســت و در اصطلاح آن است که ، شاعر مثلي مليح در کلام خودايراد کند و بعضي متأخران برآنند که اين را تح يمل گويند به تدقيم لام بر مم ي و تح يمل در لت غ درخشدين باشد، پس به جت ه ظهورمثل و وضوح اواين صنعت را تلميح گويند» (بديع الافکار في صنايع الاشعار، واعظ کاشفي سبزواري ص ١٢١).
(المعجم شمس قيس رازي ص ٣٧٧) ٢-١-٢-نظر متأخرين در مورد تلميح : مرحوم استاد همايي معتقد است : «تلميح يعني به گوشه چشم اشاره کردن ؛و در اصطلاح بديع آن است که گوينده درضمن کلام به داستاني يا مثلي يا آيه وحديثي معروف اشاره 8 کند، چنان که سعدي راست : گرش ببيني و دست از ترنج بشناسي روا بود که ملامت کني زليخا را اشــاره است به داستان زليخاکه زنان مصراورا درعشق يوسف ملامت مي کردند،اما چون چشم ملامتگران به يوسف افتاد، چندان خود راباختند ومضطرب شدندکه به جاي ترنج دست خود بريدند.