خلاصه ماشینی:
آشنايي با معاني لغات و ترکيبات ديوان حکيم نزاري قهستاني رضا رييسي کارشناس ارشد زبان و ادبيات فارسي دانشگاه پيام نور مرجو: به فتح ميم ، سکون راء، ضم جيم وتشديد واو، اميد داشته شده (آن ) زان رايحــــــــه هــر سـوخـته را آرزويي هـست مارا هم ازاو حاصل اين مرتبه مرجوست [٢٦٣/٨].
و همچنين [٣٥٧/٦]، [٣٨٧/٤]، [٤١٠/١٠]و[٤٩١/٦] مســام : به فتح ميم اول وتشديد ميم دوم ، سوراخهايي به غايت باريک که در تمامي جلد بدن آدمي و ســـاير موجودات زير هر بن مو باشد وعرق و بخارات ازآن دفع مي شود (غياث ) چـنـــــــــان در وجــــــــود نــزاري زن آتـــش کــه خـون در عـروق و مسامش بسوزد[٤٦٦/١١].
مشنع : به ضم ميم ، فتح شين و کسر نون مشدد، سرزنش کننده (ده ) چــــــــون مـــــن گـر آورد مـتنعم شبي بـه روز دانـــد کـه بـر مـحال مشنع غرامت است [١١٩/٢].
ممثول : به فتح ميم اول و سکون ميم دوم ، مانند شده ، تشبيه شده (ده ) بــــــه نـــــام زشـت و نکـو روزگار ممثول است چـنان بـزي کـه بـه نام نـکـو زنـد مثلت [٣٦١/٨].
ندب : به فتح نون و دال ، داو کشــيدن بر هت ف است در بازي نرد و چون از هت ف بذگرد و به يازده رسـد آنرا تمامي ندب و داو فره گويند و چون بر هفده رسد آنرا دست خون گويند و اگر از دست خون بگذرد حکم اول پيدا مي کند چه داو بر هجده نمي باشد (بر)، گرو قمار، آنچـه بـر سـر آن گـرو بـستـه باشند که بازنده به برنده بدهد (کاف ) رقـعــــــــه بـگـستـرد عشق مهره فـرو چيد شوق تعـبيــه يـي جـمع شد تفرقه در يک ندب [٨٠/٧].