چکیده:
«صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن » کتابی است در حوزه دانش انسان شناسی در دو جلد و ده فصل و ١٢٧٣ صفحه ، که برخی از فصول آن می تواند خود کتابی مستقل باشد که به نقد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی جامعۀ معاصر ایرانی می پردازد، و وضع آزارگونۀ توسعه نیافتگی جامعۀ ایرانی را از منظر انسان شناسی به مناظره می نشیند. همچنین مولف محترم در این کتاب ، سیاســت نسخه نویسی کشــورهای صنعتی را برای ملت ها و دولت های توســعه نیافتۀ آســیایی ، آفریقایی و آمریکای لاتین تحت عنوان نظریه «مکتب نوسازی » شناســایی کرده و آن را همان سیاست های اســتعماری برای به اسارت و بردگی گرفتن این ملت ها برمی شــمرد. او در معرفی و شناسایی مکتب استعماری نوسازی ، در فصول مختلف کتاب خویش و با ارائۀ شــواهد تاریخی و سندی نشان می دهد تا چه اندازه این نسخه ، خالی و تهی از معنویت و انسانیت ـ و حتی آبادی و سازندگی مورد ادعایش ـ و همچنین همراه با بی رحمی و خشونت بوده و می باشد. هر کتابی مانند هر انسان یا موجود دیگری داسـتانی دارد. ناگرش برخی کاتب ها از عرق ریزان روح نویسندگان برمی خیزد، 7 اما کتاب هایی هم هســتند که نه محصول اندیشه ورزی نویسندگان شان ، بلکه در نتیجه سفارشی برای تهیهک پژوهش زاده شده اند. «مرتضی فرهادی » مولف محترم ، کتاب خویش را با عنوان اصلی «صنعت بر فراز سنت یا در برابر آن » و عنوان فرعی «انسان شناسی توسعه نیافتگی و واگیره پیشرفت پایدار و همه سویۀ فرادادی و فتوتی در ایران » به سال ١٣٩٧ توسط «انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی » در یک مقدمه و ١٠ فصل به زیور طبع آراســته اســت . همان طور که عنوان فرعی کتاب نمایانگر است ، مولف محترم به نقد سیاست های توسعۀ جامعۀ ایرانی از زمان مواجهه با این مقوله و مفهوم ـ از دوران صفویه تا امروز ـ با سویۀ انسان شناسی قوم ایرانی پرداخته اســت ، و عنوان اصلی کتاب نیز در عین حال اضطراب و بحران تقابل صنعت و سنت را نشــانه می رود. همچنین این عنوان خبر از راهی دارد که ایشان برای این پیمایش سخت ، پیچیده و طاقت فرسا به مخاطب خویش می دهد: سنت .
خلاصه ماشینی:
تصميماتي که ذيل عنوان «مکتب نوســازي » قرار گرفت ، «مسئله توسعه با نام هاي ديگر ترقي ، آباداني ، عمران ، پيشرفت و تجدد بيش از ١٥٠ ســال اســت که در مرکز توجه مصلحين و تحصيل کردگان و برخي روشــن فکران و سياســت مداران ايران بوده و پس از جنگ جهانــي دوم و به دلايلي که خواهد آمد از جانب صاحب نظران و دانشــمندان علوم سياســي و اقتصادي و علوم اجتماعي و همچنين سياســت مداران غربي و به ويژه رؤساي جمهور امريکا و اتاق هاي فکر آنان پس از جنگ جهاني دوم نيز قرار گرفته و در نظريات مکتب نوسازي مقدم تبلور يافته است ».
. بخشي از ميراث فرهنگي يک ملت مي باشــد که مقوم توسعه پايدار و پايه دار موتور محرک و پيش برنده و بالابرنده آن اســت و به شکل دقيق تري در کارهاي متاخر، مولف بخش بسيار کارآمد و کاربردي آن را به نام "پتانســيل فرهنگي " نام نهاده و تعريف کرده است که شامل فرهنگ توليدي ، فرهنگ کار و دانش هاي ســنتي اعم از رسمي مکتوب و دانش مردمي شفاهي و نامکتوب ، فراز سنت منظور پويايي فرهنگ و تبادل گزينش گرانه با فرهنگ هاي ديگر اعم از سنتي و صنعتــي اســت و همين طور اعــم از دانش صريح و ضمني و فناوري هاي ســنتي و تکنيک هاي بدن و گروه ها و سازمان هاي ياريگر و مديريت هاي سنتي و مشارکتي صنفي و عناصر و مجموعه ها و الگوهاي وابســته به آن است که تسهيل گر، روان ساز و توانايي 13 بخش اســت و بخش ديگري از آنکه بيشتر باورهاي نظري برانگيزاننده و پشتيباني کننده و جهت بخش بوده و شامل برخي از رازآموزي هاي مذهبي و هنري و فلسفي واقع گرايانه مردمي ضروري ديرينه و کهن ريشــه مي باشند و از آن جمله ادبيات شفاهي چندمنظوره ِ و پرآموزه با محتوي ميان رشــته اي و ميان معرفتي آسان نشين بر دل و روان آدمي از اقتصاد تا جامعه شناسي و روان شناسي اجتماعي و تعاون و ياريگري گرفته تا علومي نظير آب و هواشناسي و گياه شناسي و بوم شناسي تا آموزه هاي اخلاقي مذهبي و فلسفي ...