چکیده:
«محکم و متشابه»، مسئلهای کهن و پردامنه در علوم قرآن و تفسیر آن بوده و هست. شناخت و تحلیل این پدیده در فهم و تفسیر قرآن کریم، نقشی بهسزا دارد و پژوهشگر قرآنی را از خطا و تفسیر بهرأی بازمیدارد. مقالۀ حاضر با رویکرد «دلالت زبانی» که بهتازگی در فهم و تفسیر قرآن و سنت به کار آمده است، به بررسی مسئلۀ «احکام و تشابه» در قرآن مجید میپردازد و یافتههای خود را در اینباره با نتایج قرآنشناختی مرحوم علامه طباطبایی میسنجد. در این پژوهش سه عنصر: «اشتراک لفظی، اختلاف در اَفهام و غیاب فضای خطاب»، از علل برجستۀ پدیدۀ «تشابه معنایی» در چارچوب دلالت زبانی شناخته شده است. همچنین، محکم بودن تمام آیات قرآن در ساختار دلالت زبانی، نسبیت در تشابه معنایی آیات و نیازمندی غیرمخاطبان به تعلیم از سوی «عالمان قرآن» از دیگر نتایج مهم این پژوهش است. نیز، شایان ذکر است، این نوشتار در تلاش برای پیشنهاد تفسیری نوین از آیۀ هفتم سورۀ آلعمران با بهرهگیری از دلالت زبانی است.
The issue of “Muhkam and Mutashabih” in the Holy Qur’an has been an ancient and wide-ranging issue in Quranic sciences and its interpretation. Recognition and analysis of this issue play a significant role in understanding and interpreting the Holy Qur’an, preventing the Qur’anic researcher from mistakes and self-misinterpretations. This article studies the issue based on the “linguistic indication” approach, which has recently been used in understanding and interpreting the Qur’an and Sunnah. It also compares its findings to the late Allameh Tabataba’i's views. According to this study, the elements of “verbal similarity,” “disputes in understanding” and “absence of context” are referred as significant reasons of the phenomenon “semantic similarity” in the framework of “linguistic indication”. In addition, the decisiveness of whole Qur’anic verses based on linguistic indication, relativity in resembling verses semantically, and the non-addressees’ need for learning by “Qur’anic scholars,” are important results of the research. Finally, this article leads to present a new interpretation of the verse Al-e ‘Imran: 7.
خلاصه ماشینی:
دراين صورت، «معنا» به صورت قراردادي و اين همان و يک به يک از مقايسۀ سـادٔە دال- مدلول ها حاصل نميشود (آنسان کـه در سـاختار دلالـت منطقـي تبيـين شـده و مبناي تحقيق بسياري انديشمندان مسلمان بوده اسـت )؛ بلکـه از تفسـير عقلـي - زبـاني نشانه هاي زبان و در کاربرد و فضاي کلام ، بـه دسـت مـي آيـد.
اکنون ميتوان مسئلۀ احکام و تشابه آيات را به صورت پايين طبقه بندي کرد: الف ) آنسان که در مقدمه گذشت ، اصـل بـر «صـريح و روشـن بـودن کـلام لله بـراي مخاطبان خاص خود» است [نکـ : بند ١]؛ يعني انتظـار مـي رود معنـاي آيـات بـه عنـوان - علوم قرآني (وجوه المخاطبات ) نيست ؛ بلکه مراد، گيرنده ي کلام است .
هيچ گزارشي در دست نيست که «مخاطبان » به هنگام نزول آيات و استماع آن از حضرت رسول صليالله عليه وآله با رويـارويي بـا کلام لله مجيد در ابهام و گنگي فرو رفته باشند؛ يعني «آيات» قـرآن در سـطوح مختلـف به واقع «نشانه »هايي فصيح و بليغ براي دلالـت بـر معناهـاي گونـاگون اسـت ؛ ايـن گونـه ، مخاطبان خاص آيات توانسته اند در ساختار زبـان عربـي بـه کشـف «معنـا» بپردازنـد.
درنتيجه ، به قطع تمام آيات قرآن بـراي مخاطبـان خـاص آن به هنگام نزول ، نشانه هايي «محکم » و «تام» در دلالت بر معناست ؛ در غيراين صورت اگر آيـه اي به ذات خود براي مخاطب آن نـامفهوم يـا ترديـدآميز باشـد، بـا «اصـل صـراحت کـلام بـراي 4 مخاطبان » ناسازگار شده ، کلام بودن آن از اساس منتفي خواهد شد.