چکیده:
پژوهش حاضر، با هدف تحلیل جایگاه تربیتمعلم در گفتمانهای حاکمیت سیاسی که بعد از انقلاب اسلامی ایران شکلگرفتهاند، انجامشده است. این تحقیق با درنظرگرفتن مقوله تربیتمعلم در فضای گفتمانی و از طریق سند کاوی، به دنبال فراتر رفتن از توصیفات صرف و رسیدن به تحلیلی زمینهای از تربیتمعلم در ایران پس از انقلاب اسلامی است. یافتههای پژوهش نشان میدهد گفتمان فراگیر انقلاب اسلامی، تأثیر عمیقی در سیاستگذاریهای تربیتمعلم داشته است. موضوع پیوستگی دین و سیاست، نشانه اصلی این گفتمان فراگیر است که موجب تأثیر باورهای الهی و فهم دینی در هویتبخشی معلم در اسناد و متون سیاستگذاری تربیتمعلم شده است. خرده گفتمانهای سیاسی بعد از انقلاب اسلامی نیز تأثیراتی در سیاستهای تربیتمعلم داشتهاند. در گفتمان سازندگی با اولویتقرارگرفتن توسعه اقتصادی، معلم در جایگاه یک کارگزار دولتی بازنمایی شد و در گفتمان اصلاحات، معلم بهعنوان بازویی برای توسعه سیاسی موردتوجه قرار گرفت. نقطه عطف سیاستگذاری تربیتمعلم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، تصویب سند تحول بنیادین است. با تصویب این سند، زیرنظام تربیتمعلم در چشماندازی آیندهنگر و آیندهساز و در موقعیتی راهبردی، بهعنوان عنصر اساسی نظام آموزشوپرورش درنظرگرفتهشده است.
The purpose of this study is analyzing the position of teacher education in the political discourses that have been formed after the Islamic Revolution of Iran. This research seeks to go beyond mere descriptions and achieving contextual analysis for teacher education in Iran after the Islamic Revolution considering the teacher’s education in discourse approach and through document investigation. Research findings showed that he pervasive discourse of the Islamic Revolution has had a profound effect on teacher education policies. The continuity of religion and politics is the main sign of this pervasive discourse that has caused the influence of divine beliefs and religious understanding on teacher identification in the documents and texts of teacher education policy. Political sub-discourses that formed after the Islamic Revolution also had impacts on teacher education policies. In the constructive discourse, with economic development as a priority, the teacher was represented as a government agent and in the reform discourse, the teacher was seen as an arm for political development. The turning point of teacher’s education policy in the government of the Islamic Republic of Iran is the approval of the Fundamental Reform Document of Education (FRDE). With the approval of this document, the teacher’s education subsystem has been considered as a fundamental element of the education system in a forward-looking and future-oriented perspective and in a strategic position.
خلاصه ماشینی:
عنصر اصلي در تأمين نيروي موردنياز آموزش وپرورش ، تربيـت معلـم اسـت و حساسيت سياست گذاري در آموزش وپرورش به طور عام و تربيت معلم به طور خاص ، موجب شـده در اغلب جوامع ، نهاد آموزش وپرورش يکي از محورهاي منازعات جناح هاي مختلـف اجتمـاعي و سياسي باشد؛ به ويژه در جوامعي که نظام آموزش وپرورش متمرکز و در اختيـار دولـت اسـت ، ايـن منازعات باعث تغييراتي در ساختار و گرايش هـاي نظـام آموزشـي مـيشـود، ازايـن رو کنـدوکاو و تحليل رويـدادهاي آموزشـي و مباحـث پيرامـون آن ، نـه تنهـا نظـام اعتقـادي مـؤثر در يـک جامعـه مفروض ، بلکه مجموعه منافع اجتماعي و سياسي در يک دوره مشخص را نيز تا حد زيادي آشـکار ميسازد (رينگر، ١٣٨١).
هدف اصلي پژوهش حاضر، تحليل گفتمان حاکم بر تربيـت معلـم در گفتمـان فراگيـر انقـلاب اسلامي ايران و خرده گفتمان هاي شکل گرفته پس ازآن است ، ازاين رو پژوهش حاضر با تحليل اين گفتمان ها به دنبال تبيين اين مسئله است که شبکه مفصل بندي تربيت معلم در گفتمـان هـاي سياسـي بعد از انقلاب اسلامي چگونه شکل گرفته و شرايط سياسي و بسترهاي تاريخي آن ، چه بوده اسـت ؟ اهميت و ضرورت اين تحقيق ازآنجاست که تحليل گفتمان تربيت معلـم ، وضـعيت گذشـته و حـال اين موضوع را براي سياست گذاران نيروي انساني در عرصه آموزش وپرورش ، آشکار خواهد کرد، روابط و مناسبات تربيت معلم را واسازي نموده و بينشي نسبت به آينده فراهم خواهـد آورد.